🔰از «جهانهای موازی» در فیزیک تا «جهانهای ممکن» در فلسفه
From the "Parallel Universes" in Physics to the "Possible Worlds" in Philosophy
🔸«#جهان_های_ممکن» (Possible Worlds) ایدهای در فلسفه معاصر است که در حوزههای منطق، متافیزیک و زبانشناسی کاربرد وسیعی یافته است.
🔹هر «جهان ممکن»، همانطور که از نامش پیداست، جهانی است که از نظر منطقی و متافیزیکی وجود آن محال نباشد. به عبارت فنی تر، یک حالت سازگار و کامل از وضعیت امور (State of Affairs) است که صدق یا کذب هر گزاره ممکنی را تعیین میکند.
🔸به عبارت سادهتر، هر حالت ممکنی از جهان هستی که بدون تناقض بتوانیم فرض کنیم، یک «جهان ممکن» است. یعنی، حتی تخیلی ترین و دور از ذهن ترین داستان ها، فیلم ها و انیمیشن ها نیز حاکی از یک جهان ممکن هستند.
🔹جهان های ممکن برای مثال در بیان وجهیت گزاره ها (ضروری، امکانی، محتمل و یا محال بودن) کاربرد دارد. برای مثال، یک گزاره ضروری گزاره ای است که در تمام جهان های ممکن صادق باشد و یک گزاره محتمل (possible) گزاره ای است که لااقل در یکی از جهان های ممکن صادق باشد و...
🔹فلاسفه غالباً مفهوم جهان ممکن را یک ابزار انتزاعی می دانند، اما برخی از آنان نیز، مانند #دیوید_لوییس، معتقدند که تمامی جهان های ممکن وجود دارند و از نظر هستی شناختی، جهان ما هیچ ارجحیتی نسبت به بقیه ندارد. البته هیچ ارتباط فضازمانی یا علّی بین این جهان ها برقرار نیست.
این بزرگترین نظریه جهان های موازی است که میتوان تصور کرد.
🔹حتی اگر ما در یک
چندجهانی تورّمی باشیم، کلّ این چندجهانی با همه وسعت آن، تنها یک جهان در بین جهان های ممکن خواهد بود.
🔺نسبت سایر
نظریات چندجهانی با جهان های ممکن، بستگی به نوع تفسیر ما از این دو دارد. اما به هر حال
همه نظریات چندجهانی در فیزیک، تنها زیرمجموعه کوچکی از جهان های ممکن فلسفی هستند.
🔴کانال علم، فلسفه و الهیات
🆔@TheoCosmology