🔰«استدلال بر مبنای نظریه تکامل علیه طبیعتگرایی»- آلوین پلنتینگا
Evolutionary Argument Against Naturalism (EAAN)- Alvin Plantinga
🔸آلوین پلنتینگا، فیلسوف تحلیلی آمریکایی و برنده جایزه تمپلتون، در سال 1993 استدلالی ارائه کرد که در آن ادّعا میکند که با پذیرش نظریه تکامل، نمی توان به صورت معقول و موجّهی طبیعتگرا بود. این استدلال، در فلسفه معاصر بسیار مشهور شده است و کتابها و مقالات بسیاری درباره آن نگاشته شده است.
🔹تبیین دقیق و کامل استدلال پلنتینگا نیازمند جزئیات فنّی بسیاری در زمینه معرفتشناسی، نظریه تکامل، نظریه معنا، فلسفه ذهن و ... است، امّا چکیده آن به زبان ساده از این قرار است:
🔺با فرض طبیعتگرایی، دستگاه شناختی ما تقلیل می یابد (یا ابتنا دارد) بر دستگاه نورونی مغز. این دستگاه شناختی شامل امور بسیاری است از جمله استدلال، ادراک حسی، همدلی، فرآیند ساخت فرضیه و نظریه، پذیرش گواهی، گرایش های شناختی و.... که منجر به تشکیل نظام باورهای ما می شود. مطابق نظریه تکامل، دستگاه شناختی ما حاصل تاریخ تکاملی است و از طریق
فرآیندهای کور تنوّع ژنتیکی و انتخاب طبیعی (تنازع بقا) شکل گرفته است. در چنین فرآیندی آن صفاتی بقا می یابند که در ادامه حیات و تولید مثل، کارآمدی نسبی داشته باشند، یعنی اصطلاحاً موجب سازگاری (fitness) شوند.
🔹آنچه که در سازگاری جانداران مستقیماً اهمیت دارد ویژگیهای فیزیولوژیک و رفتار آنهاست، و نه صدق و درستی باورهای آنها، چرا که
فرآیند کور تکامل نسبت به صدق باورها (و حتّی محتوای آنها) کور و بی توجّه است. به عبارت دیگر، دستگاه شناختی ما برای دستیابی به باورهای صحیح تکامل نیافته است، بلکه به نحوی تکامل یافته است که منجر به رفتارهای سازگار با محیط شود. با کمی تأمّل خواهیم دید که شرایط بیشماری وجود دارد که در آنها باور غلط F منجر به عملکردی شود که نسبت به باور صحیح T، سازگاری بیشتری به همراه داشته باشد. مثلاً گورخری که هر تکه چوب شناور در آب را تمساح تشخیص می دهد بیشتر از گورخری عمر می کند که برای تشخیص تمساح، منتظر شواهد کافی می ماند. پس گرایش دستگاه شناختی ما به سمت تولید باورهای صحیح نیست، بلکه به سمت ایجاد سازگاری است.
🔹پس با فرض «نظریه تکامل + طبیعت گرایی»، ما نمیتوانیم اطمینان کافی به دستگاه شناختی خود در زمینه تولید باورهای صحیح داشته باشیم. امّا از سوی دیگر، باور ما به «نظریه تکامل + طبیعت گرایی» حاصل عملکرد همین دستگاه شناختی ماست، پس قابل اتّکا نیست.
🔺خلاصه و جمع بندی: باور همزمان به «طبیعت گرایی» و «نظریه تکامل» ما را به این نتیجه می رساند که باورهایمان (از جمله باور به «طبیعت گرایی» و «نظریه تکامل») قابل اتّکا و موجّه نیستند. پس باور به «تکاملباوری طبیعتگرایانه» به اصطلاح خودشکن (self-defeating) است، بدین معنا که خودش دلیلی برای بی اعتبار بودن خودش فراهم می آورد. پس از میان «طبیعت گرایی» و «نظریه تکامل»، حدّاکثر یکی را میتوانیم برگزینیم.
📚یک منبع خوب و نسبتاً ساده برای مطالعه بیشتر:
فصل چهارم از کتاب
"Where the Conflict Really Lies?" (2011) by Alvin Plantinga
🔴کانال علم، فلسفه و الهیات
🆔@TheoCosmology