( تحلیل زمانه ، پایگاهی تحلیلی در مورد مسائل اجتماعی/ فرهنگی/ سیاسی/ هنری میباشد)
پایگاه تحلیل زمانه سعی در ارایه تفاسیر مختلف در مورد اتفاقات ایران و جهان دارد.
تحلیل های مختلف جهت اطلاع رسانی می باشد و
ممکن است مورد تائید نباشد
ایدئولوژی شیوه دلفریب و غلط اندازی برای ارتباط با جهان است. به انسانها توهم هویت، کرامت و اخلاق میدهد، اما درواقع راه را برای دست کشیدن از همه آنها هرچه هموارتر می کند. چون منبع چیزی فراشخصی و عینی است، به افراد امکان میدهد وجدانشان را فریب دهند و عقیده حقیقی و راه و رسم زندگی خفت بارشان را از چشم جهانیان و خودشان پنهان نگاه دارند.
ایدئولوژی بسیار عملگرایانه است اما در عین حال شیوهای به ظاهر موجه و متین برای مشروعیت بخشیدن به همه چیز از بالا و پایین و همه جوانب هم هست. هم مردم را نشانه می گیرد و هم خدا را. پرده ای است که آدم ها می توانند زندگی و هستی ساقط شده و بی اهمیتی وجودشان و سازش با وضع موجود را پشت آن پنهان کنند.
ایدئولوژی عذر و بهانه ای است که به کار همه کس می آید، از سبزی فروش گرفته که ترس از دست دادن کار و کاسبی اش را پشت علاقه ای ظاهری به اتحاد کارگران جهان مخفی می کند تا عالی ترین صاحب منصبان حکومتی که می توانند شوق و شهوت باقی ماندن در قدرت را در لفافه عبارت ها و گفته هایی با مضمون خدمت به طبقه کارگر و محروم پنهان نگاه دارند. بنابراین کارکرد اصلی و توجیه گر ایدئولوژی دامن زدن به این توهم افراد، چه قربانیان و چه ارکان قدرت، در نظام پساتوتالیتر است که نظامشان با نظم انسانی و نظم عالم سازگار است.
هرچه ابعاد یک نظام دیکتاتوری کوچکتر، و جامعه تحت حکمرانی آن، به دلیل مدرن نشدن، کمتر طبقاتی و لایه بندی شده باشد، خواست و اراده دیکتاتور مستقیم تر میتواند اعمال شود. به عبارت دیگر، دیکتاتور می تواند نظم و قواعد موردنظرش را کم و بیش به شکل عریانی به کار ببندد بی آنکه مجبور باشد برای برقراری رابطه اش با بقیه دنیا و توجیه اعمال خودش به رویه های پیچیده ایدئولوژیک متوسل شود. ولی وقتی سازوکارهای قدرت پیچیده تر می شود و جامعه تحت آن قدرت بزرگتر و پرلایه تر می شود و عمر تاریخی بیشتری بر آن نظام می گذرد، رابطه افراد با آن بیرونی تر می شود و توسل به عذر و بهانه های ایدئولوژیک اهمیت بیشتری می یابد.
ایدئولوژی در اینجا مثل پلی عمل می کند میان رژیم و مردم، پلی که رژیم از طریق آن به مردم نزدیک می شود و بالعکس مردم هم از طریق آن به سوی رژیم می روند. همین است که توضیح میدهد چرا ایدئولوژی چنین نقش مهمی در نظام های پساتوتالیتر دارد: آن دستگاه عظیم پیچیده، متشکل از واحدها، سلسله مراتب، واسطه های نقل و انتقال، و ابزارهای جانبی کنترل که از راههای بیشمار ضامن یکپارچگی رژیم هستند، و چیزی را به دست بخت و احتمال و تصادف رها نمی کنند، بدون یک ایدئولوژی که بتواند عذر و بهانه ای کلی و نیز عذر و بهانه ای برای تک تک اجزا فراهم بیاورد تصورناپذیر می بود.