#اندکی_تفکر...
روزگاری که کامپیوتر عامل وابستگی به امپریالیسم بود ...
یادداشتی از توس طهماسبی
روزنامه امت متعلق به جریان حبیبالله پیمان در بهار پنجاه و نه از جنایات هولناک رژیم پهلوی مینویسد:
" کارگزاران رژیم طاغوتی و دست نشانده و خائن با ایجاد زمینه کاذب و تصنعی برای بالا بردن سطح نیاز به کامپیوتر، مبادرت به خریداری و اجاره صدها کامپیوتر از کمپانیهای گوناگون امپریالیستی به خصوص آمریکای جهانخوار نموده و میلیونها دلار از هستی مردم ستمدیده ما را به جیب این کمپانیها سرازیر کردهاند."
این روزنامه مکتبی سپس از اعتراض و پیگیری عناصر انقلابی خبر میدهد که موجب شده در جلسهای در هیات دولت تصمیم گرفته شود که سیستمهای جدید کامپیوتری به کار گرفته نشده و دستکم سیستمهای غیرحیاتی موجود به سیستمهای دستی تبدیل شوند!
البته روزنامه مکتبی این را کافی نمیداند و در ادامه ماجرا...
این روزنامه معتقد است که استفاده از کامپیوتر به ناگزیر موجب ارتباط اقتصادی و وابستگی به بلوک امپریالیستی شده و بانگ بر میآورد که باید چارهای کرد!
سرنوشت هر جنبش و حرکت تاریخی را جهتگیری اصلی و محتوای فکری کانونی آن تعیین میکند.
اگر امروز زائران ایرانی در عراق با انگشت روی شیشه اتومبیلهای غربی عراقیها مینویسند که خدایا به ما هم از این ها بده، ریشهاش در خط فکری امثال همان روزنامه مکتبی است.
بیماری هولناک واپسگرایی رمانتیک پس از ناکامیها و مصائبی که بر سر مشروطه آمد، آرام آرام در جان و فکر بخش بزرگی از ملت ما نشست.
اغلب جوامع دورههای واکنش و مقاومت در برابر مدرنیته را داشتهاند و ادبیات نظری مشخصی هم در این راستا تولید کردهاند.
بخشی از کارگران انگلیسی در آغاز تلاش می کردند تا ماشینهای جدید کارخانه را آتش بزنند.
در آلمان و با شدت کمتر در دیگر نقاط اروپای غربی جنبش فکری ادبی واپسگرای رمانتیسیسم اوج گرفته است.
این واکنشها در برابر تحولی بزرگ و تاریخی اجتنابناپذیر است
اما در ایران و خاورمیانه این واکنش حجم و شدتی غیرقابل تصور و مصیبتبار داشته است که مشابه آن را در هیچ جای جهان نمیتوان سراغ گرفت.
شما وقتی به نوشتههای سالهای آخر شخصی مانند احمد کسروی مراجعه میکنید، حیرتزده میشوید که چگونه نویسنده کتاب تاریخ مشروطه در یک گذار شوم به پیشدرآمد غرب زدگی آل احمد تبدیل شدهاست؟
شدت این بیماری و ورژنهای متعدد آن در دهههای چهل و پنجاه شمسی حیرتآور است و حتی دستگاه تبلیغاتی حکومت هم نمیتواند در مقابل آن مقاومت کند و به ناچار تا حدودی به آن اجازه رسوخ و خودنمایی میدهد.
عناصر واپسگرا و یاوه اندیشی سید حسین نصر، احسان نراقی و برخی دیگر نسخه غیر انقلابی و درون سیستمی تفکری را ارائه میدهند که شریعتیها، بنیصدرها، پیمانها و حنیفنژادها نسخه انقلابی و برون سیستمیاش را نمایندگی میکنند.
حتی امروز هم تقریبا در تمام جبهههای سیاسی در ایران، البته با تفاوت بسیار در شدت و ضعف، عناصری از این پارادایم دیده میشود.
در گوشه و کنار میشنوید که یکی استوانههای فرهنگ سیاسی مدرنیته را ویروس میخواند و دیگری "دوبی شدن" و تکنوکراسی را به طعنه و کنایه و همچون دشنام به کار میبرد.
تغییر و بهروزی در خاورمیانه در گرو محو جایگاه کانونی این گفتار است.
معدود نواهایی از این جنس در جبهه تغییر، به احتمال بسیار زیاد هیچ آیندهای ندارند، اما موضوع به قدری مهم و حساس است که همین خرده پارازیتها را هم باید با بحث و استدلال مستحکم در نطفه خفه کرد.
تصویری تاریخی از روزنامه های سال ۵۹ با این عنوان :
« کامپیوتر و وابستگی به امپریالیسم..
کی می خواهید این وابستگی های دوران آریامهری را قطع کنید .
#تحلیل_زمانه 🌍 @TahlilZamane