✅ طالب آملی و عشق ناکام📝 دکتر داوود کیاقاسمی
چو حرفِ کام زدم، نَقدِ چند ساله شکست
همان حواله به صبر و تحملم کردند!
به هیچ شهر دلم طالب! از مَلال نَرست
چه روز بود که بیرون ز آملم کردند!
این دو بیتِ ملک الشعرا طالب آملی، اشاره ای آشکار به ناکامیِ او در عشقِ محبوبش، زُهره، دارد؛ وقتی طالب حرف از کام (وصلِ زهره) می زند، نقدِ عشقِ چند ساله اش از دستش می پرد؛ یعنی، زهره را به مردی دیگر (که در افسانه های مازندرانی نامش "قادِر سگ دنّون" آمده) شوهر می دهند. طالب ناگزیر از
آمل بیرون می زند و رو به کاشان و اصفهان و از همان سو، رو به هندوستان می کند. اما همواره، به هر شهری که می رود، دلش از اندوه و ملالِ ناشی از آن شکستِ عشقی و دوری از وطن، گرفته و گرفتار است:
از ضعف به هر جا که نشستیم وطن شد
وز گریه به هر سو که گذشتیم چمن شد
جانِ دگرم بخش، که آن جان که تو دیدی
چندان ز غمت خاک به سر ریخت که تن شد!
پیراهنی از تار وفا دوخته بودم
چون تاب جفای تو نیاورد، کفن شد
هر سنگ که بر سینه زدم نقش تو بگرفت
آن هم صنمی بهر پرستیدنِ من شد
طالب این عشقِ زوال یافته را هیچگاه تا پایانِ عمر کوتاهش از یاد نمی برد و راه به راه در غربتِ هندوستان پیش چشم خود می کشد:
طالب! گمان مبر که به سُنبلسِتانِ هند
فارغ ز یاد گلشنِ
آمل نشسته ایم!
و در این رنجِ دوری و تنهایی می سوزد و می سازد و می آموزد و می آموزاند که عشق چه سوزش ها و جامه دریدن ها دارد:
افروختن و سوختن و جامه دریدن
پروانه ز من، شمع ز من، گل ز من آموخت...
اما برای فرار از فشار این رنج، ناگزیر به افیون پناه می برد و در اثر کثرت استعمال افیون، در چهل و اندی سالگی، به مرگی ناگهانی چشم از جهانِ پُرملالِ خود فرو میبندد.
طالب آملی را باید در قریحهٔ شاعرانه و قدرت کلام همتراز شاعران نامدار ادبیات پارسی دانست، چنانکه خود در بیتی مشهور می گوید:
ما قمریانِ سوخته استادِ نغمه ایم
بلبل به چند واسطه شاگردِ زاغِ ماست!
چنین ادعایی گزافه نیست. گواهش این است که وقتی طالب در اوج جوانی، برای گریز از خاطرات تلخِ عشقِ ناکامش از
آمل می گریزد، سراسرِ مازندران در فراقش ترانهٔ اندوه (طالب طالبا) سر می دهد و این ترانه پهنهٔ تاریخ را نسل در نسل تا عصر ما سیراب میکند؛ و وقتی به هندوستان می رسد، با همه جوانی اش ملک الشعرای دربارِ جهانگیر شاه (گورکانی) می شود.
عظمت طالب آملی به عنوان یکی از ستون های اصلیِ شعر سبک هندی به اندازه ای ست که صائب تبریزی بارها در اشعارش از او به نیکی یاد می کند:
به طــرز تازه* قسم یاد میکنم صائب!
که جای بلبل
آمل در اصفهان خالی ست.
یا
بر نیامد شورِ صائب از شکرزارِ سخن
تا زبانِ طوطیِ خوش حرفِ
آمل بسته اند
آن دسته از شاعران سبک هندی که در هندوستان رشد کرده اند، همچون بیدل دهلوی، بسیار دیر در ایران شناخته شده اند. طالب نیز چنین است؛ طالب شاعری ست که باید از نو خوانده و شناخته شود.
▫️ * طرز تازه: منظور همان سبک نوپای هندی است.
▫️با سپاس از استاد گرامی جناب دکتر کیاقاسمی که این نوشته را برای کانال طالب آملی فرستادند.
▫️نخستین کانال تخصصی شعرهای طالب آملی
@TaalebAmoli#وطن#آرزوی_وطن#زهره#آمل