:: بخش دوم و پایانی اینکه سرداران ما را به شهادت میرسانند، اینکه مردم باریکهی غزه و کرانهی باختری و لبنان را مُثله میکنند و میسوزانند، اینکه هر وقت اراده کنند، پایگاهها و مراکز مقاومت را در هر کجا از شامات در هم میکوبند، اینکه ۱۴ سال است زامبیهای دستآموزشان را در بلاد همپیمان دیرینمان، سوریه، به جان خلایق میاندازند، اینکه ۷۷ سال است نفس دنیا را بریدهاند، اینکه دانشمندان ما را جلوی چشم زن و بچهشان ترور میکنند، اینکه میهمان عزیزمان، اسماعیل فلسطین را ذبح میکنند و اینکه سید نازنینمان را در کنار یارانش، در زادگاهش با ۸۰ هزار کیلو مواد منفجره از ما میگیرند، با چند بمب و موشک و راکت و غیره، قابل انتقام است؟!
چهارم: سگ هاری که در یک سال گذشته، درندهتر از قبل، در منطقه به جان بیگناهان افتاده، از کنترل خارج شده است. این سگ هار دیگر از دریدن کودکان در مقابل چشم جهانیان ابایی ندارد. این سگ هار برای کشتن سید مقاومت، به راحتی میپذیرد ۳۰۰ غیر نظامی را در همان نقطه و همان لحظه تکه تکه کند. این سگ هار نه بیمارستان میشناسد، نه مدرسه، نه پناهگاه آوارهگان. این سگ هار، میراثدار همان سگهای هاری است که بیش از دو هزار سال پیش، جشن ایرانیکُشان راه انداختند و وزیر ایرانی و ۱۰ پسرش و بعد از آن صدها هزار ایرانی دیگر را کشتند و قرنها پس از آن کشتار همچنان برای بزرگداشت آن روز عید پوریم برگزار میکنند. این سگ هار، به غیرت ایرانی و تقید شیعی و آزادهگی انسانی حساس است. این سگ هار را دیگران حدود ۱۰۰ سال پیش تلاش کردند از مجاورت خانه و کاشانهشان در غرب زمین، دور کنند که از گزند آروارهها و دندانهایش در امان باشند. این سگ هار رام کردنی نیست. سگ هار را باید کشت. وقتی هم بیمحابا میدَرد، در همان وضعیت باید مثل سگ آن را کشت. سگ هار رام شدنی نیست. سگ هار را حتا خارج از قوانین بینالمللی باید کشت. ملاحظهی هیچ چیز را هم نباید کرد. ملاحظه را آنانی باید میکردند که این سگ هار را از اروپا و آمریکا راندند تا در امان باشند ولی امان دیگران را بریدند. اگر این سگ هار را نکشیم، خواهی نخواهی و بدون کوچکترین کنشی از جانب ما، همهمان را خواهد درید. سگ هار قلاده شدنی نیست. نکشیم، بدون قوهی تعقلش به سمتمان هجوم خواهد آورد. با اعلام یا بیاعلام. با دلیل یا بیدلیل. چرتکه انداختن و محاسبه و دو دو تا چهار تا هم ندارد. سگ هار، تلهای حالیاش نمیشود که بخواهیم چرتکه بیندازیم که نکند در تلهاش بیفتیم. وجود سگ هار خودش کشندهترین تله است. اگر درگیر شدن با سگ هار ما را ۱۰ سال به عقب میبرد، درگیر نشدن با آن ما را بیش از دو هزار سال و تا مبدأ عید پوریم به عقب خواهد برد. پس برای انتقام از کردههای این سگ هار، ابتدا فک و دهان و دندانهایش را باید شکست، بعد دست و پایش را قلم کرد، بعد تیر خلاصی بهش زد. کشتن و محو این سگ هار از روی زمین شاید کمی زمان ببرد، ولی شدنی است. و انتقام از آن فقط رضایت به همین روش آخر است، نه تیر و ترقهبازی. ⭕️ پایان
:: بخش نخست یکم: ۱۰، ۱۲ سال پیش روزنامهی اکسپرسیون فرانسه در مقالهای با تیتر «اسراییل، سگ هار» نوشت: «ژنرال موشه دايان، جلاد مردم فلسطين، سالها پیش كَفته بود كه سران اسراييل بايد روشی را پيش گيرند كه این رژیم مانند يك سگ هار برای همه جلوه كند و خطری برایشان تلقی شود که جرأت مزاحمت پیدا نکنند.» این که این تؤوری و استراتژی در سالهای جنایات «دایان» پیش و پس از تشکیل رژیم و در سالهای صدارتش در وزارت جنگ، چهطور و به چه میزان عملیاتی شد، بحثی دیگر است، ولی مسألهی مهم، کاربرد این روش توسط «نتانیاهو» در همهی سالهای حکمرانیاش، خصوصاً در همین یک سال گذشته در انتقام از عملیات غرورآفرین «توفان الاقصی» است. باید دقت داشت که طبق تؤوری «دایان» رژیم اسراییل باید سگ هار باشد. سگ هار، منتظر نمیماند که کسی به آن سنگ بیندازد. سگ هار، آرام و قرار ندارد. سگ هار هر جانداری را گرفتار میکند. سگ هار، غرایض حیوانیاش هم تعطیل شده و قوهی تشخیص خطر را هم از دست میدهد. از همین رو سگ هار را یا باید کشت، یا به زنجیر کشید که به زنجیر کشیدنش هم منتهی به مرگ ناشی از هاری خواهد شد.
دوم: این روزها، روزهای بهت و حیرت جبههی مقاومت است. شهادت عزیزترین فرماندهان و رهبران این جبهه، آن هم ظرف چند ماه، داغ جانکاهی بر دل و جگر دوستداران آن گذاشته که سرد شدنش به این راحتیها نیست. ولی مگر نخستین باری است که جبههی حق، این داغها و فقدانها و شهادتها را تجربه میکند؟ جریان حق و حقمداری، از ابتدای خلقت بشر، با این رفتنها عجین است. اصلاً خاصیت این دار مکافات همین است. ولی در هیچجای این تجربیات چند هزار ساله، ما نمیبینیم که انبیاء، اولیاء یا بزرگان جریان حقطلبی، تسلیم شده یا با جریان باطل به سازش برسند. آنجایی هم که نرمش قهرمانانه داشتهاند، یا استیصال جریان باطل را دیدهاند و یا به خطر افتادن شاکلهی جریان حق را. پیامبر و صلح حدیبیه، امیرالمؤمنین و سکوت در برابر فتنهی سقیفه، امیرالمؤمنین و قبول حکمیت، امام حسن و صلح با معاویه، ائمهی پس از قیام عاشورا و عدم قیام علیه خلفای جائر و... جریان حق در تمام ادوار تاریخ ـکه انقلاب اسلامی بخش معاصر آن استـ هیچگاه رضایت به کنش طواغیت و جبههی باطل نداده، ولی جاهایی از منازعه یا درگیری دوری گزیده که یکی از این دوری کردنها آن هم به شکل غیرمستقیم، پذیرش قوانین باطل و چه بسا از سر جور بینالمللی در نهادها و سازمانهای جهانی است که جمهوری اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب، مجبور به پذیرش آن بوده. عضویت در سازمان ملل و نهادهای مرتبط با آن، به واقع پذیرش ظلم و زور است، ولی از آنجایی که به علت ساختار تعیین شدهی جهانی توسط نظامهای سلطهگر، عدم پذیرش آن هم امکان حیات برای هر کشوری از جمله جمهوری اسلامی را میگیرد، نظام ما هم از سر اجبار و ناگزیری، به خیلی از این قوانین و معاهدات باطل تن داده است که یکی از بدترین آن، عضویت رژیم جعلی اسراییل در سازمان ملل و نهادهای تابعهی آن است که دیگر کشورهای عضو را مجبور به رعایت پیمانهای فی ما بین این سازمان میکند. به همین دلیل و علی رغم سر پیچیهای دهههای گذشتهی آن رژیم مجعول، نظامهای مستقل مثل جمهوری اسلامی که از حمایت کشورهای استکباری برخوردار نیستند، چنانچه خارج از چهارچوب سازمانهای بینالمللی، تصمیم بگیرند رفتارهای ضد بشری صهیونها را پاسخ بدهند، عواقب بسیار سنگین ائتلاف بینالملل را در پی خواهد داشت. پس اگر قرار است پاسخ بدهیم، باید در چهارچوب همان قوانین باشد. یعنی اگر جایی از خاک ما را زدند، بیمعطلی پاسخ در خور بدهیم. مثل «وعدهی صادق». که علی رغم همهی سمپاشیها و تخریبها و تحقیرها، هم ما میدانیم کجا را زدیم، هم جهود میداند چه چیز را خورد!
سوم: پیش از این در یادداشتهای متعددی گفتم، انتقام سخت، تعریف دارد. در سحر شهادت حاج قاسم سلیمانی، یادآوری کردم، بدترین انتقام از آمریکا، اخراج آنان از حدود امپراتوری انقلاب اسلامی است. و گر نه که چند تا موشک زدن و حتا مسبب آن جنایت را سگکش کردن، ترقهبازی و شاخ و شانه کشیدن است. هر چند که خاطرهی «عین الاسد» برای آمریکاییها بزرگترین حقارت پس از پذیرش شکست از ویتنام بود و عواقب آن همچنان دامنگیرشان است. ادامه دارد🔻
...این سگ هار دیگر از دریدن کودکان در مقابل چشم جهانیان ابایی ندارد. این سگ هار برای کشتن سید مقاومت، به راحتی میپذیرد ۳۰۰ غیر نظامی را در همان نقطه و همان لحظه تکه تکه کند. این سگ هار نه بیمارستان میشناسد، نه مدرسه، نه پناهگاه آوارهگان. این سگ هار، میراثدار همان سگهای هاری است که بیش از دو هزار سال پیش، جشن ایرانیکُشان راه انداختند و وزیر ایرانی و ۱۰ پسرش و بعد از آن صدها هزار ایرانی دیگر را کشتند و قرنها پس از آن کشتار همچنان برای بزرگداشت آن روز عید پوریم برگزار میکنند. این سگ هار، به غیرت ایرانی و تقید شیعی و آزادهگی انسانی حساس است. این سگ هار را دیگران حدود ۱۰۰ سال پیش تلاش کردند از مجاورت خانه و کاشانهشان در غرب زمین، دور کنند که از گزند آروارهها و دندانهایش در امان باشند...
حال شیعهای رو دارم که امام حسن جلوی چشمشه، ولی سرداراش یا شهید شدند یا تسلیم معاویه. اهل لشکر هم برای قبول صلح شعار میدند: «البقیة البقیة». امام هست، حسین هست، عباس هست، ولی یه بغض عجیبی، گلوی من شیعه رو فشار میده...