⬛️یادداشت ویژه
95/11/11
@Social_Science⚫️ در سوگ
#کولبران_کورد ⚫️🖋با قلم جناب آقای
#جلیل_امیدی دکترای حقوق جزا و جرم شناسی و استاد دانشگاه تهران
⚫️کولبری بیشتر به سیاست، اقتصاد و توسعه مربوط می شود تا حقوق.
کولبری محصول سیاستهای اقتصادی و امنیتی کسانی که با همه کارهای کذا و کذایشان از مرده شان قهرمان می سازند و در رثایشان طبع آزمایی می کنند و سخن بزرگان ادب و عرفان را تضمین می کنند.
کولبران کورد روزی قربانی مینهای بازمانده از جنگ؛ جنگی که نزدیک به سی سال از پایان آن گذشته است! روزی آماج گلوله های مستقیم برادران و اینک در مسیر خیزش بهمن.
به قول شاعر همزبانشان:
آی مردن له کویی؟ ژیان کوشتمی! " مرگ کجایی؟ زندگی ما را کشت!"
⚫️در فضای شهادت غم انگیز آتشنشان های عزیز، وقتی همه زیر بار درد و رنجی جانکاه در سوگ و سکوت بودیم، کمی آنطرف تر در مرزهای همین سرزمین، در سکوتی سهمگین، صداهایی آهسته از زیر برفی سنگین و سرمایی کُشنده، می توانستند به گوش کسی برسند.
درست روی مرز ایران، جایی که روزی غیور مردانی با هر آنچه در دسترس داشتند، از خاک و ناموس وطن دفاع می کردند، چند کولبر مسن و خسته از جفای روزگار، در میان کوههایی پر از برف، جان خود را بر کف دست گذاشته تا این بار نه برای دفاع از وطن، بلکه برای به دست آوردن لقمه ای نان برای سیر کردن شکم زن وفرزند ، اسیر توده ای عظیم از برف و یخ شدند و زیر بهمن مردند و یخ زدند و صدایشان البته به گوش نرسید.
یکی از این کولبرها پیرمردی 70 ساله بود که نیمی از صورتش از شدت درد دندان ورم کرده بود و یک صد و چند کیلوگرم بار را برای چند هزار تومان لعنتی در ارتفاعات با چنگ و دندان حمل می کرد.
⚫️برای من درد این چند کولبری که در کردستان زیر برف، آهسته به خواب ابدی رفتند، اگر سنگین تر از شهید شدن آتشنشان های شریف نبود، سبکتر هم نبود.
عجب روزگاری است!!!!!
جایی در آتش می سوزند و شهید می شوند؛
جایی دیگر زیر برف یخ می زنند و بی سر و صدا می میرند و کسی نامی از آنها نمی برد و یادی از آنها نمی کند.
آخر چه کنند ؛ کوردند و نامشان در دفتر تاریخ نیامده است.
به قول شاعر دیگرشان:
نئاندرتال نبود، من بودم؛ کاروانهای تمدن
بشر از دشت پیشانی من می گذشتند. ولی افسوس که دفتر داران بی وجدان نام مرا در دفتر تاریخ ننوشتند!
▪️گروه حقوقی عدالت
👥کانال علوم اجتماعی
👥Telegram.me/Social_Science