سوسیالیسم کارگران

#علیه
Channel
News and Media
Politics
Education
Humor and Entertainment
Persian
Logo of the Telegram channel سوسیالیسم کارگران
@SkaregariPromote
739
subscribers
32.8K
photos
21K
videos
8.59K
links
سوسیالیسم کارگری خبرها و گزارش های کارگری،تصویرها و کلیپ و مطالب و نظرات و پیشنهاد های خود را از این طریق برایمان ارسال کنید @AmAe123
فشار و ‌پرونده‌ساری بر اعضای خانواده‌ی زندانی سیاسی، پخشان عزیزی❗️

محکومیت چهار نفر از جمله سه عضو خانواده پخشان عزیزی، در ارتباط با پرونده این زندانی سیاسی کورد، گامی دیگر در جهت سرکوب و خاموش کردن صدای معترضین است. عزیز عزیزی، پرشنگ عزیزی و حسین عباسی، به ترتیب پدر، خواهر و داماد پخشان عزیزی، به همراه ایوب انیسی ینگجه، به تحمل حبس تعزیری محکوم شدند؛ این احکام نشان‌دهنده اعمال فشار بر خانواده‌ها و افراد نزدیک به زندانیان سیاسی است، تا هرگونه حمایت یا اعتراض خاموش شود.

در حالی که پخشان عزیزی با حکم اعدام روبرو است، اعضای خانواده و نزدیکان او نیز در این فشارها شریک شده‌اند. این احکام حبس که از سوی شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران قطعی اعلام شده‌اند، به‌وضوح یک تلاش سیستماتیک برای ایجاد ترس و ایجاد شکاف میان زندانیان و حمایت‌کنندگان آنهاست.

#پخشان_عزیزی
#علیه_اعدام
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@zan_j
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
🔺️"عبداللطیف دواره" کودک کارگرِ ۱۵ ساله و پناهجوی سوری، زمانی‌که در پارکی در منطقه‌ی "غازی عثمان‌پاشا" #استانبول مشغول بازی بود توسط چند نژادپرست هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد.

روز شنبه ۳۱ شهریور، دو مرد نقابدار، عبداللطیف را هدفِ ۱۲ گلوله قرار دادند؛ پیش‌تر در همين چندین مورد حمله‌ی نژادپرستانه به مهاجران سوری و جلوگیری از بازی کودکان مهاجر، گزارش شده است.

عبداللطیف مانند هزاران کودک سوریِ پناهجو، در یک کارخانه نساجی کار می‌‌کرد. در سال‌های بعد از جنگ داخلی #سوریه و آواره شدن مردم در #ترکیه صنایع پوشاک این کشور از طریقِ استثمار کودکان کارگر، سودهای کلان به جیب زده‌اند.

🔺️" حسن سباز" روزنامه‌نگار اهل استابنول می‌گوید: "متأسفانه مدت‌هاست که در کشور ما فضای بسیار کثیفی نژادپرستان ایجاد شده است. به عبارت دیگر در برخی شهرها تلاش‌های مشابهی صورت گرفته است که اکثریت پناهجویان دزد و جنایتکار هستند. و به‌خاطر شایعاتی از این دست به منازل برخی پناهجویان حمله شده و اموال‌شان را غارت کرده‌اند. دولت اقدامات لازم را در این زمینه انجام نداده و به تشدید فضایی کمک می‌کند که به قتل این کودک منجر شده است."

🔺️جنگ‌هایی که در غرب آسیا با انواع و اقسام مداخلات خارجی، برپا شدند به آوارگی جمعیت‌های انبوه انجامیدند. قدرت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای ( از جمله ایران و ترکیه) در به انحراف کشاندن و سرکوب قیام تهیدستان سوریه و تبدیل کردن این کشور به صحنه‌‌ی رؤیایی آدم‌خوارانِ جهادی نقشی کلیدی ایفا کردند.

اکنون با بالا گرفتنِ بحران‌های اقتصادی در این کشورها، دادنِ آدرسِ مهاجران به‌‌عنوان‌ علت اصلیِ فقر، بیکاری و تورم، خشمِ مزدبگیران از سوی دولت‌ها به سمتِ ضعیف‌ترین‌ حلقه‌های زنجیره‌ی استثمار می‌گرداند؛ امری که بی‌کفایتی دولت‌ها و خدمتگزاری‌شان به غارت‌گران را لاپوشانی می‌کند و در نهایت برای ستم‌دیدگان را به‌جای اتحاد، به دشمنان یکدیگر تبدیل می‌سازد.

#نژادپرستی #نژادگرایی #علیه_نژادپرستی #آنتی_فاشیسم #اتحاد_ستمدیدگان #طبقه_کارگر #ناشهروندان #پناهجویان


@Blackfishvoice1
مهم

من، #گوهر_عشقی، در مقابل دفتر سازمان ملل اعلام اعتصاب کرده‌ام و از فردا این تحصن را آغاز خواهم کرد

به ماموران چشم و گوش بسته حاکمیت می‌گویم: شما که با دخترم سحر تماس می‌گیرید و می خواهید او را به اداره‌های خودتان بکشانید، اشتباه بزرگی می‌کنید! سحر به جای ستار، پرستار من است، اگر برای سحر و خانواده ا ش مشکلی پیش بیاورید، ساکت نخواهم نشست. دست از این تهدیدها بردارید. من تسلیم تهدیدهای شما نخواهم شد. من برای عهدی که با فرزندان جاویدم بسته ام، برای آزادی زندانیان سیاسی، ذره ای عقب نخواهم نشست.
مقاومت ادامه دارد.
#گوهر_عشقی
#علیه_اعدام
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زن_زندگی_آزادی
@zan_j
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
سعید احمدی دلجو هستم.
زندانی جنبش #زن_زندگی_آزادی.
مبارزه علیه بیداد و بی‌عدالتیِ حاکم بر جامعه‌مان را مایه افتخار می‌دانم و با سری بلند روزهای سخت حبس را سپری می‌کنم.

خودم را عضوی کوچک از خانواده مبارزانی می‌دانم که هیچ سرکوب‌گری در هیچ دوره‌ای نتوانسته صدای جمعی آن را خاموش کند.

امروز در دومین سالگرد خیزش ژینا، حاکمان به هر ابزاری متوسل می‌شوند تا صدای آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی را کوچک‌تر جلوه دهند، غافل از آنکه جامعه‌ی ما هرگز به عقب برنمی‌گردد.

در این دومین سالگرد یادی کنیم از تمام جان‌فشانان و آسیب‌دیدگان این جنبش، از مادران دادخواه تمام خیزش‌ها و دوره‌ها، از جوانانی که مبارزه را سرلوحه زندگی خود قرار دادند، از زنانی که چه در زندان و چه در بیرون از آن رهبری جنبش آزادی وطن را به عهده گرفته‌اند، و به احترام تمام خون‌های ریخته‌شده و در همراهی با تمام اقشار معترض، تنها ابزاری که در اختیار دارم، یعنی جانم را در دست می‌گیرم و به مدت پنج روز اعلام اعتصاب غدای خشک و تر می‌کنم.

زن زندگی آزدای
سعید احمدی دلجو
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
بند چهار زندان اوین


#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #زن_زندگی_آزادی #علیه_بی_تفاوتی


@Blackfishvoice1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
من ناموس کسی نیستم

بیاییم یکبار برای همیشه واژه‌های ناموس و غیرت را از روابط خود با زنان حذف کنیم. واژه‌هایی که هر ساله هزاران زن قربانی آن می‌شوند. برخی آزادی‌شان قربانی ناموس‌بازی و غیرتمندی مردان می‌شود. برخی کرامت انسانی‌شان پایمال می‌شود و برخی جانشان را از دست می‌دهند و قربانی قتلهای ناموسی می‌شوند.
مغزهای پوسیده‌ای که هنوز این واژه ها را با غرور و افتخار ادا می‌کنند چه زن و چه مرد همدستان و یار کمکی آخوندها در ایران و طالبان در افغانستان هستند.
ما زنان ناموس کسی نیستیم. ما انسانیم و نیاز به قیم و مراقب و نگهبان و آقابالاسر نداریم.
برنامه این هفته تبلت را از دست ندهید.

#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#پوشش_اختیاری
#علیه_ستم_جنسیتی_طبقاتی
@zan_j
🚩⚙️🚩⚙️🚩

هر گاه ساکی را می‌بینی، نگاهت به دنبال مسافرش می‌گردد که شاد و خندان از سفر باز می‌آید و تو نیز چه خوشحالی که مسافرت به سلامت رسیده است. عزیزانی که قرار بود از زندان بیرون بیایند و ساک به دست، شاهد آزادی‌شان باشیم، ولی ساک‌های‌شان را بدون آن‌ها دیدیم، آن هم ساک‌هایی که معلوم نبود واقعا مال آن‌هاست یا دیگری. لباس‌هایی که حتی بوی آن‌ها را نمی‌داد و نمی‌دانستیم مال کدام یک از زندانیان است و آیا واقعا بر تن او بوده است؟ شاید برخی از وسایل ساک‌ها متعلق به زندانی دیگری بود که اعدام شده و قرار بود توسط زندانی ما به دست خانواده اش برسد. هر گوشه ساک و درزها و جیب‌ها و لباس‌ها را می کاویدیم، شاید نشانه‌ای و یادداشتی در آن بیابیم. اگر دفترچه‌ای هم بود، نوشته‌های آن را پاره کرده بودند و فقط کاغذی سفید بر جای مانده بود. نه وصیت نامه‌ای، نه دست‌نوشته‌ای، هیچ.

آذر ۶۷، زنگ‌ها به صدا در آمد و خبر رسید که به کُمیته ... و اوین بیایید، با این خیال که پس از پنج ماه بی‌خبری از آن‌ها، شاید ملاقات‌شان برقرار شده است، شاید می‌خواهند آزادشان کنند، و شاید هم می‌خواهند جنازه‌شان را تحویل دهند و هزاران شاید دیگر که با خود می‌اندیشیدیم. شایعاتی بود که زندانیان را کشته‌اند، ولی هیچ کدام را باور نمی‌کردیم و می‌گفتیم مگر می‌شود این همه زندانی را به یک باره بِکُشند، چگونه می‌شود، حتما دروغ است و آن‌ها زنده‌اند!

دوم، سوم، چهارم و ... آذر ماه سال ۶۷، یادآور خبرهای تلخ و گزنده‌ای است که به سختی می‌توان آن را باور کرد. چگونه توانستند آن‌ها را که حکم زندان داشتند یا آن‌هایی که حکم‌شان به پایان رسیده بود را بکُشند؟ چگونه توانستند بدون تحویل جنازه‌ها، ساک‌های زندانیان را به خانواده‌ها تحویل دهند؟ این همه پَستی باور کردنی نیست، هزاران ساکی که بدون صاحب آن، به دست خانواده‌ها رسید و پس از گذشت بیست و شش سال هنوز نمی دانیم چه بر سرشان آورده‌اند و چرا؟!

مادرانی که هر روز با دیدن و نوازش ساک‌ها و نشانه‌ها و دنبال کردن گُم شده‌شان، عمرشان به سر رسید و کودکانی که فقط از پدر و مادر خاطره‌ای محو داشتند و عاقبت عکسی در قاب و ساکی، برخی حتی پدر خود را ندیده‌اند زیرا در شکم مادر بودند. همسرانی که مسئولیتی سنگین به دوش‌شان افتاده بود و این زخم را بایستی به تنهایی و بدون یار تحمل می‌کردند، خواهران و برادرانی که تنها یادی از لحظات شیرین کودکی و جوانی برای‌شان به یادگار مانده بود و برخی حتی عکسی با عزیزشان ندارند و پدرانی که با سکوت‌شان، این زخم را تحمل و برخی هم دق کردند و پدر من نیز یکی از آن‌ها بود.

خانواده‌ها در آن سال‌ها چه رنج‌هایی کشیدند، سال‌های درد و انتظار که به تنهایی سپری شد. کسی نبود که به دیدارمان بیاید، یا با ما همدردی کند، در رسانه‌ها از آن بگویند و در تلویزیون‌ها راجع به آن صحبت کنند. سکوت بود و سکوت و همه از نزدیک شدن به ما وحشت داشتند و هنوز هم برخی دارند و فقط خانواده‌ها بودیم که به همدیگر دلداری ‌می‌دادیم!

در شرایطی که حتی نمی‌دانستیم عزیزمان در کدام گوشه‌ای از این شهر یا بیابان با تحقیر دفن شده است، گفتند آن‌ها را در کانال‌هایی در خاوران چال کرده‌اند و برخی از خانواده‌ها جنازه‌هایی را با لباس در آن‌جا دیده و عکس گرفته بودند، قطعا گورهای بی‌نام و نشان دیگری هم در تهران و شهرستان‌ها هست که بعدها شناسایی خواهد شد.

آخرین نشانه‌های مسافران ما در خاوران بود و خانواده‌هایی که پیشتر به این بلا دچار شده بودند. آن‌جا را یافتیم و در بدترین شرایط هم آن‌جا را تنها نگذاشتیم. تهدیدمان کردند، کتک‌مان زدند، بازداشت‌مان کردند، گل‌های‌مان را که با هزاران عشق برده بودیم زیر پا له کردند، هر بلایی دلشان خواست سرمان آوردند تا ما را از رفتن باز دارند، ولی نتوانستند و می‌دانند که این کمترین حق ماست و خواهیم رفت و امیدواریم روزی را شاهد باشیم که ....

این ذره ذره گرمی خاموش وار ما/ یک روز بی‌گمان/ سر‌ می‌زند ز جایی و خورشید می‌شود!
درود بی‌پایان به همه رهروان راه آزادی و عدالت و برابری!

منصوره بهکیش
چهارم آذر ۱۳۹۴

🔺#منصوره_بهکیش فرزند "نیره جلالی مهاجر" مشهور به #مادر_بهکیش است.
شش عضو خانواده‌ی بهکیش در جریان پروژه‌ی کشتار زندانیان سیاسی در دهه‌ی ۶۰اعدام شدند:

#محمد_بهکیش و #سیامک_اسدیان (داماد خانواده) در سال ۱۳۶۰، #زهرا_بهکیش و #محسن_بهکیش در سالهای ۱۳۶۲ و ۱۳۶۴،  #محمود_بهکیش و #علی_بهکیش در شهریور ۱۳۶۷ اعدام شدند.


#مادر_بهکیش
#خاوران_حافظه_تاریخی
#خاوران_هنوز_سرخ_است
#دادخواهی
#مادران_خاوران
#جمهوری_کشتار
#علیه_فراموشی
#تابستان۶۷
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم

@Blackfishvoice1

☆☆☆☆☆

#نه_به_شکنجه_نه_به_اعدام
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی

#شریفه_محمدی، کارگر زندانی، #آزاد_باید_گردد


کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

@komite_h
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from دادخواهان
تصاویر تازه‌ای از جاویدنام آرمیتا گراوند، که مادر و خواهرش به اشتراک گذاشتند.

خواهر آرمیتا نوشت:

«آرمیتاگیانم
هنوز یادمه که چقدر برای زدن تتوی مار روی دستت ذوق داشتی چقدرخوشحال بودی....
تمام آرزوها و دوست داشتنی‌ها تو روی برگه کاغذ مینوشتی وبه دیوارمیزدی...
آرزوهای نرسیده نوشته شده روی برگه دفترتو میبینم قلبم و تمام وجودم برات دردمیگیره.....
اما تو همیشه زنده هستی تودرقلب‌ها جاودانه‌ای
آرمیتای همیشگی وبه یادماندنی....»


#آرمیتا_گراوند
#علیه_فراموشی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواه_زندانی_آزاد_باید_گردد
#دادخواهی_جرم_نیست
#دادخواهی_ادامه_دارد
#زن_زندگی_آزادی
#ایستاده‌ایم_تا_پایان
@dadxahan
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
بیست و سوم خرداد، به زعم خودم، برای دفاع از اتهام انتسابی آمده بودم به "انتهای شمالی بزرگراه امام خمینی، زندان اوین"، اما در دم بازداشت شدم و در روزهای ابتدایی چهل و شش سالگی‌ام را در این سرآمدِ یادگارهای خمینی سپری کردم و ظاهرا باید کل چهل و شش سالگی را هم همین جا بمانم؛ بالاخره این یادگار سهم من هم شد. این یادگار عموما قسمت کسانی می شود که جای درستی ایستاده اند. این صفحات از "شناسنامه‌ی دختر مسیح" را، به رغم همه‌ی سختی‌های طاقت سوزش، دوست دارم. خوشحالم که از دیدن چشمان خودم در آینه نمی ترسم.

همان روزهای اول حضورم، موهایم را از ته تراشیدم. با اینکه ذره‌ای مو روی سرم نبود، حاضر نشدند مرا به دادگاه‌شان ببرند تا از متن کیفرخواستم مطلع شوم. صرفا چون نمی‌خواستم سرم را بپوشانم. به جد تصمیم گرفته بودم که روز تشکیل جلسه به دادگاه نروم. در فاصله‌ی بسیار کوتاهی تا تاریخ تعیین شده برای محاکمه، از محتویات پرونده‌ام مطلع شدم. وکیل که پرونده را خوانده، در قسمت ملاحظات پرونده دیده بود که بازجو به شغل پدرم اشاره کرده است؛ به نظر وکیل، هدف از این اشاره تخفیف قائل شدن در حکم بوده. برای همین اهم فالا هم کردم و به رغم میل باطنی‌ام به دادگاه رفتم و حاضر شدم صرفا در همان چند دقیقه‌ی حضور در شعبه حجاب کنم تا مانع این تخفیف شوم. به محض اتمام آن جلسه‌ی نمایشیِ کمتر از پنج دقیقه شالم را برداشتم و با صدای بلند اعلام کردم که من هم زندانی سیاسی‌ام درست مانند دیگر زندانیان سیاسی؛ هرگز حاضر نیستم بابت معمم بودن پدرم، که سرسوزنی هم با نهادهای حکومتی و دولتی ارتباط نداشت، تخفیفی قائل شوید. فریاد زدم که این تخفیف با خط قرمز های من در برابری خواهی منافات دارد. بلافاصله هم شالم را به سطل زباله‌ی دادگاه سپردم.

در حکم حبس یک ساله‌ام ده مورد مصادیق اتهامی است، از آن جمله:

دشمنی با جمهوری اسلامی، اعلامِ صریحِ براندازی جمهوری اسلامی، حمایت از اغتشاشات ۱۴۰۱ و انتشار هشتگ‌های امنیتی، سعی در روشن نگه داشتن اغتشاشات ۱۴۰۱، ترویج بی حجابی.

دشمنیِ من با جمهوری اسلامی مربوط به امروز و دیروز نیست؛ این خصومت نه از ۶۷، نه از ۷۸، نه از ۸۸، نه از ۹۶، نه از ۹۸، نه از ۱۴۰۱ است. من از بهمن ۵۷ با این حکومت سر ناسازگاری داشتم؛ زمانی که هنوز به دنیا نیامده بودم، چون دشمنی با حکومتی که اساسش تزویر و ریاست و تداومش با استبداد و سفاکی، با انعقاد نطفه ام شکل گرفته است. حضور پررنگم در جنبش زن، زندگی، آزادی تبلور بخشی از این دشمنی است.

پیش از این هم بارها نوشته‌ام که چرا و چگونه فمینیست شدم. این نخستین سالی نیست که جمهوری اسلامی زندگی مرا به تاراج برده است. هفت سال، تکرار می‌کنم هفت سال اسیر دادگاه خانواده بودم نه برای طلاق که برای ثبت صیغه‌ی طلاقی که جاری شده بود.
را همراه پاسیار بالای سر م نگه می‌دارند. تحقیر می‌کنند تا تو و اندیشه‌ات را بی‌ارزش جلوه دهند، هم زمان طوری عمل می‌کنند که میزان ترسشان از زنی عصیانگر رقت انگیز است.

نه تسلیم به رای زدم نه تجدید نظر خواهی کردم. تا وقتی که نفس می‌کشم از حقوق زنان خواهم گفت و خواهم نوشت. اگر تلاش‌هایم حتی در زندگی یک زن اثر گذار باشد، آن کاری را که باید بکنم کرده‌ام. رؤیای آزادی زنان تحمل حبس را برایم آسان می‌کند. در نهایت، اگر اغتشاش یعنی مختل کردنِ زن ستیزیِ سازمان یافته، من اغتشاش گرم و تا روز آزادی و برابری به اغتشاش ادامه خواهم داد.

حورا نیک‌بخت
بند زنان زندان اوین
تابستان ۱۴۰۳


#حورا_نیکبخت در حال گذراندن دوران محکومیت خود در بند زنان ##زندان_اوین است.

#شریفه_محمدی #پخشان_عزیزی #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #زن_ستیزی #علیه_زن_ستیزی #زن_زندگی_آزادی #مقاومت_روزمره


@Blackfishvoice1
دومین جلسه دادگاه وریشه مرادی باز هم به تعویق افتاد

دومین جلسه دادگاه وریشه مرادی، عضو جامعه زنان آزاد شرق کوردستان (کژار)، که قرار بود امروز در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، به دلیل عدم حضور نماینده دادستان و قاضی عموزاد، مستشار دادگاه، برای دومین بار به تعویق افتاد.
پیش‌تر نیز در تاریخ ۱۴ مرداد وریشه در اعتراض به صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی و شریفه محمدی از حضور در دادگاه خودداری کرده و اعلام کرده بود که دادگاهی که حکم عادلانه‌ای صادر نمی‌کند را به رسمیت نمی‌شناسد.
وریشه مرادی که از تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ در بازداشت به سر می‌برد، پیش از این نیز در جلسات دادگاه به اتهام «بغی» حاضر شده بود. وی اعلام کرده که به دلیل زن بودن و کورد بودن به این اتهامات متهم شده و در مدت بازداشت با شکنجه و فشارهای زیادی مواجه بوده است. وریشه مرادی از حق تماس و ملاقات با خانواده و وکلایش محروم بوده و وکلای وی تاکنون نتوانسته‌اند به پرونده او دسترسی داشته باشند.
#زن_زندگی_آزادی
#علیه_اعدام
#ایستاده‌ایم_تا_پایان
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@zan_j
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
🔺#سرگذشت_ندیمه تصویرسازی از جامعه‌ای تا بنِ دندان زن‌ستیز به‌نام #گیلیاد بود.‌ گیلیاد آرمان‌شهرِ کسانی بود که زن را بیش از ماشین تولید مثل قلمداد نمی‌کردند. گیلیادِ هالیوودی در چشمِ ناظرِ ناآگاهِ غربی، صرفا تصویری اغراق‌شده در یک داستانِ تخیلی است؛ از همین‌رو می‌توان آخر هفته‌ها با مقداری پاپ‌کورن منتظر تماشای روایت‌های خیانت، حسادت و پورنوگرافی‌ بود. در چشمِ ناظر غربی، گیلیاد همان‌قدر داستان است که جنگ‌های ویران‌گر با قهرمان‌ها و منجی‌های سفیدپوست. اما هرآن‌چه که آن‌جا داستانی‌ست مهییج، در سرزمین‌هایی دور از هالیوود نه تنها عینِ واقعیت است بلکه واقعیت، خود، ساخته و پرداخته‌ی سناریونویس‌های کاخ سفید است. از جمله در #افغانستان جایی‌که حضرات برای مقابله با شوروی، گروه‌های جهادی را پرورش داده و مجهز کردند و بعدتر از گروهی به‌نام #طالبان رونمایی کردند.

🔺طالبان در تازه‌ترین اقدامات خود تحت عنوان "فرامین امر به معروف و نهی از منکر" دستور داد تا صورت زنان را به‌عنوان "عورت" به‌‌طور کامل پوشیده شود و صدای آن‌ها را شنیده نشود. مجموعه فرامینی بعد از اجرایِ اخراج زنان از دانشگاه‌ها و ممنوع کردن فعالیت‌های اقتصادی زنان حتی از طریق خیاطی و آرایشگری. علاوه بر این‌ها دیگر از برقع‌های رنگی هم خبری نخواهد بود. ۳۰ سال قبل که طالبان برقع را اجباری کرده بودند، سه رنگِ آبی، سفید و سبز را برای #کابل #مزارشریف #قندهار مشخص کرده بودند. اکنون سیاه، رنگِ واحد و سراسری خواهد بود.

🔺ویدئویی که می‌بینید مربوط به یک مدرسه‌ی تعلیمات دینی زنان در کابل تحت نظر زنی به‌نام " عایشه صدیقی (اماراتی) است. این‌جا نیروهایی را برای کنترل و سرکوبِ زنان افغانستان در تمام عرصه‌های اجتماعی تعلیم می‌دهند. همین شرایطِ رعب‌انگیز و غیرقابل تصورِ زنان افغانستان، نیز می‌تواند به‌زودی دست‌مایه‌ی چندین فیلم سینمایی و سریال پرفروش باشد و برای سازندگان و بازیگران، شهرت و ثروت فراوان به ارمغان آورد. چرا که نه!

#زنان_افغانستان #ارتجاع #امپریالیسم #مرگ_بر_طالبان_چه_كابل_چه_تهران #زن_ستیزی #علیه_انقیاد #طالب_آمریکایی


@Blackfishvoice1
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
در چنین روزی در سال ۱۳۵۹، #شهلا_کعبی ۳۴ ساله و #نسرین_کعبی ۲۷ ساله، دو پرستار اهل #سقز به جرم «مداوای معترضان» با دستور #صادق_خلخالی تیرباران شدند.

شهلا و نسرین کعبی پس از دستگیری در پاییز ۱۳۵۸ از #سقز به #قزوین تبعید شدند. پس از چند ماه و طی روند مذاکرات نمایندگان دولت با هیئت نمایندگی خلق کرد، جمعیت بسیاری از معلمان، پزشکان و پرستاران به کردستان بازگشتند. شهلا و نسرین برای بار دوم در ۲۴ خرداد ۱۳۵۹ بازداشت شدند و به زندان‌های سقز، سنندج، اوین و کرمان منتقل شدند. در طول مدت سه ماه بازداشت، بازجویی ایشان توسط پاسداران محلی و غیر محلی انجام میشد و از دسترسی به وکیل یا اجازه تماس و ملاقات محروم بودند. این دو پرستار به‌همراه گروه دیگری در ۷ شهریور ۱۳۵۹ در پادگان سنندج، تنها به جرم مداوای نیروهای معترض در بیمارستان‌های سقز، شبانه در پادگان سنندج تیرباران شدند.


#جمهوری_اعدام #علیه_فراموشی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم


@Blackfishvoice1
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
بشارة المتوكل، عکاس یمنی است که تلاش دارد با پرتره‌های خود از پوشش زنان در غرب آسیا، توضیح دهد چگونه حجابِ اجباری، زنان را گام به گام به نامرئی شدن محکوم می‌کند.


او معتقد است که حجابِ اجباری، حواس زنانی که آن را به سر می‌کنند محدود می‌کند. او قصد دارد هم با تعصبات در غرب و هم با ارتجاع اسلامی در جهان عرب مبارزه کند.

او درباره حجاب توضیح می‌دهد: "من سعی می‌کنم زیبایی، انتخاب، رمز و راز، مفید بودن، خطر، سیاست، ترس، مذهب و جنبه‌های فرهنگی را بیان کنم."
بشارة المتوكل‌، مخالف زیباسازی از حجاب اجباری توسط برخی از فمنیست‌های غربی است و معتقد است تمامِ انواع حجاب، از استفاده برای عشوه‌گری گرفته تا اجباری‌ترین آن‌ها، زنان را به ارواح نامرئی تبدیل می‌کند. پرتره‌های سریالی حجاب، که در آن مدل‌‌ها_ مادر، دخترش و عروسکش_ را به تدریج از یک روسری ساده به یک شبحِ کامل تبدیل می‌کند، بازنماییِ درک او سوق دادن زنان با حجاب اجباری به‌سوی تاریکی و نامرئی شدن است.

#علیه_حجاب_اجباری #زن_ستیزی
#بشارة_المتوكل


@Blackfishvoice1
Forwarded from دادخواهان
پست اینستاگرامی خواهر جانباخته راه آزادگی زنده یاد #بهنام_محجوبی
« آنها که خواستند شرف و نور را بکشـــ ند ولی ندانستند ناخواسته تکثیرش می‌کنند.»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
talayehazadi98

#بهنام_محجوبی  #خبرآنلاین  #دادخواهی  #علیه_فراموشی  #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم  #دراویش_گنابادی 
#دادخواه_زندانی_آزاد_باید_گردد
#دادخواهی_جرم_نیست
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ایستاده‌ایم_تا_پایان
@dadxahan
Forwarded from دادخواهان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام #مسلم_هوشنگی، زادروزش را بر سر مزارش جشن گرفتند.

مسلم متولد  ۱۳۶۷ و اهل سمیرم بود در ۱۵ سالگی ناچار به ترک تحصیل شده و به کارگری پرداخت در جریان خیزش انقلابی، در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در اعتراضات مردمی سمیرم شرکت کرد و با شلیک نیروهای سرکوب کشته شد.

#مسلم_هوشنگی #سمیرم #علیه_فراموشی
#دادخواه_زندانی_آزاد_باید_گردد
#دادخواهی_جرم_نیست
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#زن_زندگی_آزادی
#ایستاده‌ایم_تا_پایان
@dadxahan
More