سوسیالیسم کارگران

#صدایشان_باشیم
Канал
Новости и СМИ
Политика
Образование
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала سوسیالیسم کارگران
@SkaregariПродвигать
739
подписчиков
32,8 тыс.
фото
21 тыс.
видео
8,59 тыс.
ссылок
سوسیالیسم کارگری خبرها و گزارش های کارگری،تصویرها و کلیپ و مطالب و نظرات و پیشنهاد های خود را از این طریق برایمان ارسال کنید @AmAe123
وضعیت جسمی و سلامت حافظ فروحی و منوچهر فلاح، دو زندانی سیاسی، در هشتمین روز از اعتصاب غذا در زندان لاکان رشت «وخیم» است.
این دو زندانی سیاسی که از روز یکم مرداد در اعتصاب غذا هستند، دیروز به دلیل «افت قند» و «بی‌حالی» به بهداری زندان منتقل شده‌اند.

بر همین اساس این دو زندانی، هوشیاری خود را از دست داده و به دلیل عوارض اعتصاب غذا همیشه در خواب هستند.

منوچهر فلاح و حافظ فروحی، از بازداشت‌شدگان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، از روز یکم مردادماه امسال در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیتشان دست به اعتصاب غذا زدند.

آقای فلاح و آقای فروحی با بیان اینکه «اسیر بند بی‌قانونی و بی‌عدالتی» هستند، در بیانیه‌ای اعلام کردند با وجود آنکه اعتصاب غذا «ضربه‌ای دیگر به سلامتی» آن‌ها است، اما برای انعکاس صدایشان راه دیگری برایشان باقی نمانده است.

به گفته منابع آگاه گفته‌اند با احتساب دوران بازداشت موقت و انفرادی هم‌اکنون دوران محکومیت منوچهر فلاح به پایان رسیده است.
#صدایشان_باشیم
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصاب_غذا
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@zan_j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر شریفه محمدی چشم انتظار اوست، در این ویدئو او از ناراحتی و دلتنگی خود و نوه اش می‌گوید، از این که هنوز نمیداند چرا دخترش شریفه محمدی را بازداشت کرده اند.
او می‌گوید : «من مادر شریفه هستم. نزدیک به هفت ماه است که دخترم را گرفته اند و به من خبری از او نمی‌دهند. من چندین بار به رشت آمدم و از مسئولین زندان خواستم به من جوابی بدهند. التماسشان کردم که بگویند گناه دخترم چیست»!
آیا میخواهید همچنان او را در بازداشت نگه دارید؟ خانه کاشانه , فرزند و همسر شریفه چشم انتظار و بلاتکلیف هستند
شریفه شغلش را از دست داده است .
مدر ادامه میگوید که سالها پیش پسرش که اسیر عراقی ها شد او نه بالشی زیر سرش گذاشت و نه تشکی برای خواب داشت. فقط چشم به راه و به در دوخته بود که او برگردد. او برگشت و حالا برای شریفه دخترش نگران است. گزیر سرش بالش نمی‌گذارد تا شریفه برگردد.
وقتی سیروس را گرفتید، آیدین غصه خورد، ناراحت شد، اذیت شد و مدتهاست دلتنگ مادرش شریفه است. من هم در این مدت عذاب کشیدم و اذیت شدم.
فقط به من بگویید گناه شریفه چیست و به چه جرمی زندانی ست؟!!
#شریفه_محمدی_آزاد_باید_گردد
#صدایشان_باشیم
free_sharifeh_mohammadiاز کانال
چهار زندانی پرونده شهرک اکباتان از سوی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران برای اخذ اعترافات اجباری تحت فشار قرار دارند.

#محمد_مهدی_حسینی، #نوید_نجاران، #مهدی_ایمانی و #میلاد_آرمون چهار تن از متهمان پرونده شهرک اکباتان هستند که در مکان نامعلومی تحت نظر سپاه برای اخذ اعترافات اجباری تحت فشار وشکنجه قرار دارند.❗️

این چهار جوان ایرانی روز سه‌شنبه یازدهم اردیبهشت از زندان قزلحصار به بند امنیتی اطلاعات سپاه منتقل شدند.

این انتقال پس از آن صورت گرفت که قاضی دادگاه، پرونده را با اعلام نقض درتحقیقات قضایی به دادسرا بازگردانده است.

بر اساس این گزارش بازجویی از این جوانان بدون حضور وکیل انتخابی و خارج از روال قضایی می‌باشد. آنها همچنین از ملاقات و تماس تلفنی با خانواده محروم شده‌اند.

پروندە شهرک اکباتان، پرونده مرگ یک بسیجی به نام آرمان علی‌وردی است که گفته می‌شود آبان ۱۴۰۱ در این شهرک در جریان سرکوب اعتراضات سراسری کشته شده است.

دستکم ۵۰ تن از جوانان ساکن این شهرک مسکونی واقع در غرب تهران در ارتباط با این پرونده بازداشت شدند، که از میان آنها برای ۱۴ تن کیفرخواست صادر شد.
#صدایشان_باشیم
#علیه_اعدام
#علیه_سکوت
@zan_j
سپیده رشنو

🖍می‌گویم چند تا ساک دستی می‌خواهم.

می‌گوید خیلی بزرگ می‌خوای؟

می‌گویم بله... اینقدر که خانواده و رفیق‌ها و خونه‌‌ام توش جا بشن.

می‌خندد. می‌گوید مگه کجا می‌خوای بری؟

می‌گویم زندان

می‌گوید مگه چیکار کردی؟ 

می‌گویم: ...

می‌گوید چند سال؟

می‌گویم‌ تقریباً چهار سال.

مایعِ داغی توی چشم‌هام جمع می‌‌شود و مردِ روبرو را هی کمرنگ‌تر و تارتر می‌کند. چند بار پشت هم پلک می‌زنم و داغی را هل می‌دهم توی کاسهٔ چشم و بعد مردِ روبرو دوباره واضح می‌‌شود.

-چرا نمیری خارج؟

با دهنِ بسته لبخند می‌زنم.

کجا آدم همچین ساکی پیدا می‌کند که بوی عودِ توی خانه‌اش وقتی که همه جا را برق انداخته با خود ببرد. یا صدای فرهاد، کولغانی یا ترانه‌های ابراهیم منصفی وقتی که دارد نیمروی گرمش را کنار پنجره می‌خورد. یا وقتی که دارد یک خیابان طولانی را قدم می‌زند و به دیوارهای هواخوری نمی‌خورد که مجبور شود آن چند متر را تا نیم ساعت مدام برود و برگردد. یا وقتی که همه چیزش را در خانه‌اش دارد بی این که کسی آن‌ها را ازش گرفته باشد.

فقط لباس‌ها را می‌شود در ساک بست و بقیه‌ی چیزها را باید به حافظه سپرد و با سختی زیپش را بست. قریب به یک ماه است دارم از آدم‌ها، مزه‌ها، کلمه‌ها، چهره‌ها، لبخندها و موسیقی‌ها توی ذهنم چمدان می‌بندم. تعداد چمدان‌های توی مغزم خیلی زیاد شده. بارم سنگین است.

چهرهٔ سرخ و از اشک داغ شده‌ی مادرم را از چمدانم می‌اندازم بیرون و آن لپ‌هاش که گل می‌اندازد و ماچ کردن دارد را داخل چمدان می‌گذارم. دست‌‌های خشک و پر پینه‌ی ایرج را از چمدان برمی‌دارم و خنده‌ی آخرش را می‌گذارم که چون زیاد ماچش کرده بودم از خجالت خنده‌اش گرفته‌بود و قلقلکش می‌شد.

بارم سنگین شده و شمع تولد سی سالگیم توی چمدان جا نمی‌شود.

اندکی مانده تا شرحه شرحه شدن در آن آغوشِ آخر جلوی زندان. خانواده‌ام از هم گسیخته‌اند. خواهرم تماسش را قطع کرده که پشت خط نزند زیر گریه. خودم هم طاقت صدای دوقلوها را پشت تلفن ندارم وقتی که کودکانه می‌پرسند خاله کی میای؟ و باید بگویم دارم‌ می‌روم خاله و دیگر نمی‌آیم و نمی‌گویم و همین راهِ حلقم را می‌بندد و خفه‌ام می‌کند. اندکی مانده تا همه چیز را رها کنم، پا در خونِ لختهٔ فراق بگذارم و بمانم تا هفته به هفته‌های ملاقات و روزهای تماس. 

در دیالوگی که هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افتد می‌زنم روی شانهٔ بابام که عامو ایرج، ما شیکرٍ زندگی رو همه جا خودمون ‌می‌بریم. بعد بی این که صدایی توی محیط بپیچد کسی با صدای خودم می‌‌گوید دختر زندون تریاکه، با شیکر می‌خوای بری اون‌ تو؟
#زن_زندگی_آزادی
#زنان_زندانی
#صدایشان_باشیم
#صدایمان_بودند
#علیه_اعدام
@zan_j
Forwarded from مدرسه‌ رهایی
🔴 خطر محکومیت #علی_یونسی و #امیرحسین_مرادی به اعدام

عفو بین‌الملل نسبت به خطر صدور حکم اعدام علیه این دو دانشجو هشدارداده‌است.

#صدایشان_باشیم
#نه_به_اعدام

🔻🔻🔻

به کانال معلمان عدالتخواه بپیوندید و از اخبار صنفی مطلع شوید
#کانال_معلمان_عدالت‌خواه

🆔 @edalatxah

https://t.center/edalatxah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صدایشان_باشیم

زینب جلالیان، زنی که حکم حبس ابد دارد و از ۱۳۸۶ در زندان است یعنی از زمانی که تنها ۲۵ سال داشته است.
١۴ سال است که وی را یک زندان به زندانی دیگر تبعید می‌کنند، وی را مورد انواع شکنجه‌های روانی و جسمی قرار می‌دهند
من هم می‌توانستم
مثل تمام زنان
آینه‌بازی کنم
می‌توانستم قهوه‌ام را در گرمای تخت‌خوابم
جرعه‌جرعه بنوشم
و وراجی‌هایم را از پشت تلفن پی بگیرم
بی آنکه از روزها و ساعت‌ها
خبری داشته باشم.
می توانستم آرایش کنم
سرمه بکشم
دل‌ربایی کنم
و زیر آفتاب برنزه شوم
و روی امواج مثل پری دریایی برقصم
می‌توانستم خود را به شکل فیروزه و یاقوت درآورم
و مثل ملکه‌ها بخرامم
می‌توانستم
کاری نکنم
چیزی نخوانم و ننویسم
و تنها با نورها و لباس‌ها و سفرها سرگرم باشم
می‌توانستم
شورش نکنم
خشمگین نشوم
با فاجعه ها مخالفت نکنم
و در برابر رنج‌ها فریاد نزنم
می‌توانستم اشک را ببلعم
سرکوب شدن را ببلعم
و مثل همه‌ی زندانی‌ها با زندان کنار بیایم
من می‌توانستم
سوالات تاریخ را نشنیده بگیرم
و از عذاب وجدان فرار کنم...

«سعاد الصباح»
#گرامی_باد_۸_مارس_روز_جهانی_زن
@ zan_j