سوسیالیسم کارگران

#بیانیه_مشترک_تشکل_های_مستقل
Канал
Новости и СМИ
Политика
Образование
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала سوسیالیسم کارگران
@SkaregariПродвигать
739
подписчиков
32,8 тыс.
фото
21 тыс.
видео
8,59 тыс.
ссылок
سوسیالیسم کارگری خبرها و گزارش های کارگری،تصویرها و کلیپ و مطالب و نظرات و پیشنهاد های خود را از این طریق برایمان ارسال کنید @AmAe123
#بیانیه_مشترک_تشکل_های_مستقل

سود و سرمایه -  مرگ و سانحه
یک معادلۀ همتراز
انفجار معدن طبس خبری بسیار تکان دهنده در تمام کشور بود. اما برای خانواده کارگران معدن که در سوگ عزیزانشان نشسته اند و نیز همۀ کارگران مزدی، آلام این فاجعه التیام ناپذیر خواهد بود. ۵۲ کارگر در حادثه نشت گاز متان و انفجار معدن به کام مرگ فرو رفتند و عده ای دیگر نیز در این حادثه مرگ را به انتظار نشسته اند. مدیران و سرمایه گذاران شرکت معدنجو و مسئولان محلی می گویند از وقوع حادثه «متاثر» شدند و «مترصد» کشف علت حادثه اند. مقامات عالی کشور نیز با «اندوهی بیکران» از این واقعه تلخ می گویند که «وجدانشان جریحه دار شد» و برای التیام اندوه خانواده ها پیام تسلیت فرستادند، و این بود پایان ماجرا.
از منظر کسانی که از معدن، از ماشین آلات، از ساختمان، از کشتی، از قطار، از هواپیما و هر ابزار تولید، فقط سود ثروت خود را در نظر دارند، این حوادث« مشیتی» است که بندگان «ناصالح» با آن وسایل مورد «آزمایش الهی» قرار می گیرند. این آزمایش ها گاهی با قطع دست و اندام های کارگران، با ماشین و ابزار تولید است، گاهی با سقوط از داربست، گاهی با ریزش ساختمان، گاهی سقوط هواپیما و گاهی هم با گاز متان و انفجار معدن. اما این «مشیت الهی» و «بلای آسمانی» هرگز دامنگیر سرمایه داران و مقامات حاکم نمی شود!
این بخشی از قانون نظامی است که وجدان، شرافت، انسانیت آدم هایش بر محور سرمایه می چرخد. کسانی که کار و  حیاتشان برای افزایش سود و بقای حاکمیت سرمایه به خدمت گرفته می شود تا جان در بدن دارند، آزادند استثمار شوند و این افتخار به آنان اعطا می شود که «ام القراء اسلام» بر گردۀ آنان و تکه پاره های استخوان هایشان بنا گردد. ویژگی جامعۀ مدرن، نظامی است که قانون سرمایه بر آن حاکم است و در ایران لباس اسلامی بر تن دارد! هر چیزی در این نظام با منافع سرمایه داری معنی و مفهوم می یابد. عدم ایمنی، فراوانی حوادث کار، بحران، تورم، تضاد، فساد، فرسودگی، ناکارآمدی و دیگر معلول های نظام سرمایه داری در فرهنگستان طبقه مسلط جامعه مفهوم جدیدی پیدا می کند به نام «ناترازی». این ناترازی ها در جایگاه مختلف از مفاهیم خاصی برخوردار می گردند. در صنایع، و نیروگاه های برق و آب و گاز و بهداشت و ... که از فرسودگی و عدم بازسازی رنج می برند به ناترازی فاجعه بار رسیده است! در بنگاه های مالی و منابع پولی و تخصیص بودجه به نوعی عمل می کند که جیب عاملان آنها را انباشته تر کند. هرجا که نیاز به عمران و نوسازی و ایمن سازی باشد، از سرمایه گذاری سرباز می زنند و ایمنی و آسایش و رفاه اجتماعی را فدای دزدی ها، فساد و رانت خواری های خود می نمایند. بعد نامش را ناترازی بین واقعیت موجود و افزایش مصرف آنها از سوی مردم می گذارند. اما یک طرف همۀ این ناترازی ها همواره سرمایه و سود است که باید به بهای استثمار و رنج دائمی کارگران و به بهای حوادثی که به مرگ، نقص عضو یا معلولیت کارگران منجر می شوند، و در اکثریت عظیم موارد قابل پیش بینی و پیشگیری هستند، «همتراز شود»، یعنی سود آوری سرمایه به هر قیمت تثبیت گردد و به حد اکثر خود برسد: این است منطق سرمایه و این است منطق کارگزاران پلید آن که به شیوه های مختلف می کوشند بر چشمان کارگران و توده های مردم خاک بپاشند و آنها را از دیدن حقایق محروم سازند.
در حادثه نشت گاز و انفجار معدن ذغال سنگ طبس، کارگر معدنکار با بغض و اشک می گفت: «اگر دستگاه های تهویه و اعلام نشت گاز سالم بود و به کار گرفته می شد این حادثه که شبیه قتل و کشتار عمدی کارگران است هرگز اتفاق نمی افتاد.» این واقعیتی از ناترازی موجود در جامعه است که از زبان کارگران بیان می شود. در نظام سرمایه داری ناترازی ها را باید در تضاد میان منافع توده های کارگر و زحمتکش و منافع طبقه سرمایه دار و دارای جامعه دید که از سوی حاکمیت ها و دولت ها اعمال می گردد. آری ناترازی ها را باید از جمله استثمار مطلق کارگران، حوادث کار و اهمیت ندادن به ایمنی کارگران به خاطر کاهش هزینه های تولید و در نتیجه بالابردن سود، تورم و افزایش قیمت ها، فقر و فلاکت توده مردم و بحران های ساخته حاکمیت ها دانست؛ که راه حلی جز رفع ستم و تغییر بنیادی در جامعه و کاهش رنج و التیام غم و درد مردم زحمتکش ندارد.
اما فهم علت اصلی رویدادهای ناگوار جامعۀ سرمایه داری و به طور کلی شناخت علل استثمار و رنج کارگران و دیگر توده های زحمتکش در این نظام، کافی نیست. باید برای تغییر اساسی این وضعیت اقدام کرد و به عمل روی آورد.
ادامه مطلب⬇️

https://t.me/syndica_7tape/7295
🚩⚙️🚩⚙️🚩

#بیانیه_مشترک_تشکل_های_مستقل

درس هائی از نقاط قوت و ضعف خیزش ژینا

روزهای پر فروغ اواخر شهریور ماه ۱۴۰۱ تبلور مبارزۀ دائمی زیر خاکستر تودۀ مردم بود که فوران کرد. جنبش بزرگی که در آن، زنان، دختران و پسران جوان، معلمان، بازنشستگان، روشنفکران، هنرمندان، دانشجویان، پرستاران، کارگران و دیگر مردم زحمتکش ایران با برافراشتن پرچم «زن زندگی آزادی» فریاد اعتراض خود را علیه قتل فجیع حکومتی ژینا امینی بلند کردند. جنبشی که در آن، سراسر ایران با خشمی توفنده علیه استبداد دینی، سرکوب، فساد و انواع ستم ها و بی عدالتی حاکم بر جامعه به پا خاست. جنبشی که در استمرار خیزش های ۹۶ و ۹۸ و جرقه های اعتراضی پیش از آن، در برآمدی گستره تر، قدرت سیاسی حاکم و نیروهای سرکوبگر آن را که با سلاح و سرکوب در مقابل جوانان جان برکف، زنان شجاع و مردم زحمتکش صف آرایی کرده بودند، به چالش کشید. پاسداران سرمایه، نیروهای امنیتی و انتظامی وحشیانه صدها نفر از معترضان به ویژه دختران و پسران جوان را که برای آزادی و حق زیستن مبارزه می کردند، هدف گلوله های مستقیم خود قرار دادند و یا به شیوه های دیگر به قتل رساندند و هزاران تن را دستگیر کردند. حاکمیت با به خدمت گرفتن ابزارهای سرکوب، به مقابله با اعتراضات و تلاش برای مهار جنبش اعتراضی توده ها پرداخت.
٤٥ سال تجربۀ خونبار در رژیم اسلامی نشان داده است که این نظام پاسخی جز سرکوب در برابر خواست های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مردم و جنبش های آنان برای تحقق این خواست ها نداشته و نمی تواند داشته باشد و مردم نیز برای رهایی از ستم و سرکوب، راهی جز مبارزه و مقاومت برای تغییرات بنیادی و ریشه ای در سیاست، اقتصاد و فرهنگ جامعه نخواهند داشت.
جنبش ژینا گامی جسورانه در این راه بود. جنبشی سیاسی بود که هرچند در درجۀ اول در مقابل ستم همه جانبه و مستمر حاکمیت بر زنان قد بر افراشت، اما در واقع کل وضعیت سیاسی حاکم را هدف قرار داده بود و این یکی از بزرگترین نقاط قوت این جنبش بود، جنبشی که در آن، زنان، پرچمدار آزادی بودند. یک نقطۀ قوت بزرگ دیگر این جنبش، خصلت سراسری آن بود که نه تنها شهرهای بزرگ، بلکه شهرهای متوسط و کوچک و حتی برخی مناطق روستائی را به میدان نبرد سیاسی با حاکمیت و دیگر نهادهای مسلط تبدیل کرد. نقطۀ قوت بزرگ دیگر این خیزش عام، تداوم آن و انرژی عظیمی بود که در پویائی خود عرضه می کرد، انرژی بزرگ و فزاینده ای که از یکسو با تحرک، تنوع و ابتکارهایش عرصه را بر نیروهای حاکم تنگ کرده و گاه آنها را به سرآسیمگی و استیصال کشانده بود و از سوی دیگر جرأت و امید را در میان توده ها، بویژه جوانان، تقویت می کرد. جنبش ژینا، همچنین بیانگر وحدت مبارزاتی ملیت های مختلف ایران و نوید بخش اتحاد وسیع ترین توده ها، بویژه زحمتکشان جامعه در نبرد مشترک برای آزادی و برابری حقوق و فرصت ها و نفی ستم و استثمار بود.
درست با تأکید بر این نقاط قوت و انرژی سرشار جنبش ژینا و ضرورت تداوم و تکامل آن است که باید نقاط ضعف آن و به طور کلی نقطه ضعف جنبش های جامعۀ پر تلاطم ایران را دید و برای رفع آن ضعف ها تلاش کرد.
یک نقطۀ ضعف مهم این جنبش، ضعف تشکیلاتی و سازماندهی آن بود. منظور ما این نیست که این جنبش سازماندهی نداشت، قطعا نوعی سازمان های موقت و موردی در آن جنبش وجود داشت همان گونه که هر اعتصاب یا تظاهرات و راه پیمائی و غیره نمی تواند بدون سازماندهی انجام شود. منظور ما سازمان ها یا تشکل های پایدار برای هدایت جنبش در فراز و نشیب آن است. این ضعف صرفاً مربوط به جنبش ژینا نیست بلکه دیگر جنبش های توده ای جامعه نیز از آن رنج می برند. بی تردید سرکوب مداوم تشکل ها و فعالان و پیشروان از جانب نهادهای حاکم در این زمینه نقش بسیار مهمی دارد. اما این بدان معنی نیست که چون سرکوب وجود دارد پس نمی توان تشکل و سازماندهی ایجاد کرد. دقیقا یکی از اهداف نیروهای سرکوبگر، القای چنین دیدگاه و تصوری در میان مردم است، نوعی جنگ روانی نیروهای حاکم علیه نیروهای مبارز است که بی گمان باید با آن مبارزه کرد.
اهمیت سازمان پایدار در سه عرصه خود را نشان می دهد:
نخست در شرایط رکود نسبی جنبش است. در این شرایط، سازمان ها یا تشکل های پایدار می توانند با کار آموزشی و توضیحی، با اعتراضات محلی و موردی و غیره شعلۀ مبارزه را زنده نگه دارند و برای رشد جنبش و مبارزه در شرایط برآمد جنبش، خود و توده ها را آماده کنند. در شرایط برآمد جنبش و انفجار یک جنبش بزرگ می توانند امر سازماندهی جنبش برای پیشبرد آن و حفاظت آن و هدفمند کردن آن و تداوم و رشدش عمل کنند و شیوه های جدید مبارزه را به کار گیرند. تشکل های پایدار در شرایط فروکش کردن جنبش می توانند راهکارهائی برای حفظ نیروها و جلوگیری از ضربه خوردن و یا نابودی جنبش به عمل آورند تا هزینه ها و ضربات به حداقل کاهش یابند.

👇👇👇
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#بیانیه_مشترک_تشکل_های_مستقل

به یاری شریفه محمدی، پخشان عزیزی و سایر محکومین به اعدام برخیزیم

شریفه محمدی که ۱۴ آذر ماه به خاطر فعالیت های کارگری و مدنی بازداشت شده بود بعد از هفت ماه در کمال ناباوری به دنبال یک‌ پرونده سازی ساختگی، با اتهام بغی (قیام‌ مسلحانه علیه حکومت) به اعدام‌ محکوم شد.
به گواه همه کسانی که به نحوی با شریفه محمدی در ارتباط بوده اند وی تنها یک فعال کارگری مستقل است که  در قالب تشکلی از کارگران و فعالین کارگری به نام "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری"، به امر سازماندهی و تشکل یابی کارگران کمک می کرد. وی را با این بهانه و در واقع  ترفند که تشکل یاد شده (کمیته هماهنگی . . .) وابسته به جریان سیاسی مسلحی است که با حکومت در حال جنگ است "باغی" شناخته و با اتهام مجعول و ساختگی "بغی" به اعدام محکوم کردند. با پخشان عزیزی، این زن مبارز و شریف کُرد نیز عیناً همین رفتار را کردند. او را نیز که مددکار حوزه زنان آسیب دیده از جریان واپسگرای داعش بود نیز با همین اتهام به اعدام‌ محکوم کردند.
همچنین وریشه مرادی و نسیم‌ غلامی سیمیاری نیز با همین اتهام در انتظار صدور احکام خود هستند.
فشارهای حکومت و قوه قضائیه، علیه فعالان کارگری و مدنی، البته تنها به این موارد محدود نمی شود. این فشارها به ویژه بعد از جنبش"زن، زندگی، آزادی" تشدید شده  به مراحل حادتری رسیده است. تا آن جا که فقط طی چند هفته اخیر‌‌ تعدادی از فعالین حقوق زنان، در استان گیلان را که برای احقاق حقوق زنان، تلاش و فعالیت می کردند بازداشت کرده و به حبس های طولانی مدت (در مجموع به ۶۰ سال زندان) محکوم نمودند. عوامل حکومت همچنین تعداد زیادی از فعالان کارگری و معلمان را در سرتاسر ایران بازداشت نموده، راهی زندان ها کرده است که ریحانه انصاری نژاد، رضا شهابی، حسن سعیدی، داوود رضوی از فعالان کارگری و رسول بداقی، یکی از فعالان صدیق و شجاع معلمان، تنها نمونه هایی از آن می باشند که به دور از خانواده و فرزندان، در معرض انواع فشارها و بی حقوقی ها قرار دارند.

واقعیت این است که حکومت و عوامل آن بعد از جنبش"زن، زندگی، آزادی"، در صدد برآمده اند تا برای انتقام‌گیری از آن جنبش و به گمان خود ، ایجاد هراس در بین فعالین جنبش های اجتماعی و همچنین جلوگیری از ادامه اعتراضات و تحرکات حق طلبانه و رو به گسترش کارگران و زحمتکشان، علیه نابرابری، فقر، تورم و گرانی روزافزون و انواع محرومیت های اقتصادی و معیشتی، فشار بر فعالین کارگری و اجتماعی را تشدید کرده و با پرونده سازی و ایجاد سناریوهای جعلی و ساختگی، آن ها را قربانی نماید. اگر چه هیچ جرمی مرتکب نشده باشند.
شریفه محمدی، پخشان عزیزی، وریشه مرادی و نسیم غلامی سیمیاری،  باید با توسل به سناریوهای مختلف و اتهامات واهی به اعدام محکوم شوند تا حتی المقدور، سکوتی قبرستانی در جامعه حاکم شود و شرایط بیش از پیش برای بهره کشی از کارگران و قدر قدرتی صاحبان سرمایه، جهت سود اندوزی هرچه بیش تر و فزاینده تر مهیا گردد.

آری صدور حکم اعدام برای پخشان عزیزی، پس از محکومیت شریفه محمدی و انتساب اتهام بغی به وریشه مرادی و نسیم غلامی سیمیاری در واقع تلاشی است از جانب حکومت و قوه قضائیه، برای تشدید فشار علیه کارگران، معلمان، زنان، بازنشستگان، دانشجویان، ملت های تحت ستم، خانواده های  دادخواه و... که سال هاست از راه های  گوناگون دنبال شده و به مرحله اجرا گذاشته می شود. در واقع حکومت و قوه قضائیه در صددند تا برای ایجاد فضای ترس و وحشت در جامعه و در بین فعالین آن، همچنان جان های بیش تری را بگیرند و انسان های زیاد تری را قربانی کنند.

ما نگران وضعیت شریفه محمدی و دیگر عزیزانی هستیم که با چنین اتهام ظالمانه و غیرانسانی به اعدام محکوم می شوند. شریفه محمدی، یک کارگر و فعال کارگری مستقل بود که تا آنجا که برایش مقدور بود وقت و زندگی خود را وقف بهبود شرایط زندگی کارگران و توده های محروم و زحمتکش مردم می کرد. پخشان عزیزی نیز انسان شریف و متعهدی است که سال های زیادی از عمر و جوانی خود را صرف امداد رسانی به زنان آسیب دیده از حملات داعش نموده و هدفی جز خدمت به مردم محروم و ستمدیده در سر نداشت. این عزیزان جرمی مرتکب نشده اند که مجبور شوند تاوان آن را با مجازات هایی تا این حد سنگین و غیرانسانی بپردازند.
بی جهت نیست که صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی فعال کارگری و پخشان عزیزی با اتهام واهی بغی، تا این اندازه با واکنش مواجه شده است.
ما یقین داریم که هیچ کارگر و انسان شرافتمندی را نمیتوان یافت که به این اتهامات و احکام ظالمانه اعتراض نداشته باشد.
ادامه🔻🔻🔻
از متن :
#بیانیه_مشترک_تشکل_های_مستقل
به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را...
صدور حکم اعدام علیه #شریفه_محمدی را محکوم می کنیم
همه وجدان های آگاه، همه انسان های آزادیخواه و همه کارگران و زحمتکشان تنفر خود را از صدور حکم اعدام بر علیه شریفه محمدی و هر آزادی خواه دیگر را محکوم کرده و برای آزادی فوری و بی قید و شرط این افراد که ظالمانه در زندان نگه داشته اند از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد.
۱۶ تیرماه ۱۴۰۳
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
گروه اتحاد بازنشستگان
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد
تشکل های کارگری
کارگران بازنشسته خوزستان


#نان_کار_آزادی
#شادی_رفاه_آبادی
#نابود_باد_استثمار_و_کار_مزدی

https://t.center/syndica_7tape