کبوترهای زندان دستگرد»
میتونم ساعتها دربارش حرف بزنم، از معصومیت و متانتش گرفته تا روحیه قویش، از خاطره برگزار کردن میتینگ رپ من داخل ورزشگاه زندان که اون هم فقط به خاطر حضورش توی باشگاه و ورزش کردن، همراه با من از رفتن به باشگاه محروم شد تا خاطره روز انتخابات که بارها از بند خارجش کردن بلکه بتونن با وعدههای مختلف فریبش بدن تا رای بده و ازش استفاده تبلیغاتی بکنن.
۱۴۰۲/۱۰/۱۲ وقتی بعد از سه روز انفرادی و یک ماه حبس توی بند قرنطینه به بند شاغلین که تحت بیشترین تسلط حفاظت اطلاعاته منتقل شدم،
امیر دونه دونه رفت پیش قدیمیهای بند و بهشون گفت: « کاری که با من کردید رو با توماج نکنید، نذارید زندانی بودنتون باعث بشه که فراموش کنید شما هم انسانید». کاری که سال گذشته با
امیر کرده بودن، منزوی کردنش بود، به دستور حفاظت اطلاعات زندان.
امروز دومین روز اعتصاب غذا و انتقال امیرنصر به انفرادیه، ما با هر درود و بدرودمون یادش میکنیم و نمیذاریم بیش از این صدای اون رو خفه کنن.
۱۴۰۳/۰۱/۱۷
#امیر_نصر_آبادانی#توماج_صالحی#هنرمند_زندانی#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد @zan_jhttps://x.com/OfficialToomaj/status/1776197602574262442?t=tDcZaesaFkiX2AqISGZQ-A&s=35