گاهی که میخواهم ازشهیدی بگویم وبنویسم زبانم قفل میشود،نگاهم روی خطهای دفترسفیدثابت میماند وقلم کاغذسفیدرابا کلماتی نامفهوم سیاه میکند.
اینبارهم همینطور!بالاخره بایک حرف، بایک کلمه چراغی در ذهنم روشن میشود.قلم به دست مینویسم از،او: گرمای تابستان را باحضورش در خانواده بیاضی ها به خنکای بهار تبدیل کرد،مثل هرنور چشمی که تازه متولدمیشود.
سعیدآقایی که راه
#طلبگی رادرپیش گرفت و لباس انبیا را به تن کرد.باز هم یک شاگردازمدرسه عشق آمده بودکه امتحان پس بدهد.باز مردی از
#فاطمیون که دل به حریم عشق باخته بودو هیچ جوره نمیشد پای رفتن رااز او بگیری..وَ باز شاگردی که رسم گذشتن ازخود را خوب بلد بود،گذشتن دل میخواهد به حرف نیست به عمل است.بایدبی ریا و صادقانه بگذری ازهرآنچه که مانع سعادتمندیات میشودو این
#طلبه صادقانه گذشت ازهرچیزی که دوستش داشت!
هرچه بگویم بازنمیتوانم حق مطلب را ادا کنم چراکه هنوز درکی از مقام والای شهید و رسم شهادت ندارم. هنوز اندرخم این کوچه ماندم وَ به گمانم قرارنیست دل را تکانی بدهم تاگردوغبارهایش برودو صاف شود، دلم یک پایان متفاوت میخواهدمثل همه آنهایی که رفتند.دلم پرمیکشد برای مکتبی که جایی برای من نیست چون هنوز خودرا پیدانکردم
کاش متفاوت به آخربرسیم!وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست.
به مناسبت سالروزشهادت
#شهیدسعید_بیاضی_زادهتاریخ تولد:۵ تیر۱۳۷۳
تاریخ شهادت:۲۲مهر۱۳۹۵
مزارشهید:روستای محمدآبادساقی
محل شهادت:حما سوریه
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است📡 @shohada72_313