زندگی به سبک شهدا

#سیره_شهدا
Канал
Логотип телеграм канала زندگی به سبک شهدا
@Shohada72_313Продвигать
643
подписчика
32,4 тыс.
фото
32,4 тыс.
видео
2,4 тыс.
ссылок
کانال زندگی به سبک شهدا آیدی کانال: @shohada72_313 ارتباط بامدیرکانال: @Ahmadgholamii ادمین تبادلات: @faramarzaghaei کانال مادرسروش: http://sapp.ir/shohada72_313 کانال مادر ایتا: eitaa.com/shohada72_313

#سیره_شهدا🦋

♨️رعایــت بیت‌المـــــــال

آقارضا موتورسواری و رانندگی بلد نبود، ولی علاقه زیادی داشت می‌خواست با تمرین کردن یاد بگیره.

🌻روی این مسئله خیلی تأکید داشت که من باید وقتی این رو یاد بگیرم که به ماشین یا موتور بیت‌المال سازمان آسیبی نرسونم!

آقارضا برای تمرین کردن یا از دوستانش اجازه می‌گرفته یا مثلا بیرونی شده موتورسواری و رانندگی رو یاد بگیره تا آسیبی به ماشین و موتور سازمان که بیت‌المال هست نرسونه.

🌻آقارضا همیشه می‌گفت:« ماشین سازمان بیت‌الماله! مال من نیست که استفاده کنم. اگه از دوستانم بگیرم، مشکلی نداره خودمون با هم کنار می‌آیم.»

همه‌ی اوضاع و احوال کاری آقارضا رعایت بیت‌المال بود.

🎙به راویت: همرزم شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#ویژگیهای‌اخلاقی‌شهید

انتشار با ذکر #منبع
🇮🇷 shohada72_313
❇️#سیره_شهدا

🟠شهید مدافع‌حرم
#اسماعیل_حیدری

♻️من متعلق به خودم نيستم

💥برادر شهید نقل می‌کند: اسماعیل مربی آموزش اسلحه برای سربازان و بسيجيان بود. همواره هم به معلومات و دانسته‌های خودش می‌افزود. بهترين مربی سلاح بود. همواره بعد از پايان دوره‌های آموزشی، بالاترين رأی را در نظرسنجی بچه‌های آموزش‌ديده از لحاظ برگزاری كلاس‌های آموزشی، اخلاقيات و... می‌آورد.

💥روی تربيت معنوی نيرو‌ها هم توجه می‌كرد. بودن با نيرو‌ها هميشه خوشحالش می‌كرد. آخر هر دوره، آنها را يك نماز جماعت محضر آيت‌الله حسن‌زاده آملی می‌برد. در مدت آموزش سلاح، يکبار از ناحيه سينه به شدت مجروح شد؛ به طوری كه نفس‌كشيدن برايش سخت شده بود اما با توجه به اين وضعيتش هم، دست از تلاش برنداشت.

💥هميشه به او می‌گفتيم كمی استراحت كن و به زن و بچه‌ات برس! اما می‌گفت: «من تكليفی برعهده دارم كه نمی‌گذارد آسوده باشم و من متعلق به خودم نيستم». او با تمام وجودش خدمت می‌كرد.

انتشار با ذکر #منبع
🇮🇷 shohada72_313

#سیره_شهدا🦋

♨️رعایــت بیت‌المـــــــال

آقارضا روی بیت‌المال به شدّت حساس بود.

🌻شاید یه چند روز مأموریت کاری داشته بودیم و یه حقِ مأموریت اندکی برامون واریز می‌شد.

آقارضا اگر احساس می‌کرد که این حقِ مأموریت بیشتر از چیزی بود که برایش واریز شد، می‌رفت پیگیری هم می‌کرد.

🌻کمش برای آقارضا خیلی مهم نبود ولی اگه احساس می‌کرد زیاد بود، قطعا تو این قضیه پیگیری می‌کرد این مقدار هزینه که برایش واریز شده بود برگشت بخوره.

همه‌ی اوضاع و احوال آقارضا رعایت بیت‌المال بود.

🎙به راویت: همرزم شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#ویژگیهای‌اخلاقی‌شهید

انتشار با ذکر #منبع
🇮🇷 shohada72_313

#سیره_شهدا🦋

♨️ولایــــــت‌ پذیری تا پایِ جان

🌻آقارضا خیلی به شدت خطِ قرمزش رهبری بود. روی مواضع و اصول خودش خیلی ایستادگی میکرد، امّا حرف خودش رو می‌زد، رد می‌شد و ادامه‌دار نمی‌کرد.

آقارضا جان و دلش چه در کلامش و چه در رفتارش واقعا ولایی بودند.

🌻مثلا حضرت‌آقا یه حرفی می‌زد که به‌صلاح بخاطر اینکه ما تحلیل این حرف رو نداشتیم و تو ذهن‌ِمون یه شک کوچیک داشته باشیم، ولی آقارضا رو هیچ‌وقت ندیدم که یه شک کوچیک هم داشته باشه.

آقارضا می‌گفت: اگه حضرت‌آقا بگه که فلان شب، روز هست من هم میگم که روزه! هر چی حضرت آقا بگه همونه!

🎙به راویت: همرزم شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#ویژگیهای‌اخلاقی‌شهید


انتشار با ذکر #منبع
🇮🇷 shohada72_313
❇️#سیره_شهدا

🌹شهید مدافع‌حرم
#ابوالفضل_سرلک

▫️همسر شهید نقل می‌کنند: حفظ آبرو پیش خدا و ائمه خیلی برای آقا ابوالفضل مهم بود؛ می‌گفت دوست دارم با آبرو از این مأموریت بیام. خیلی به فکر تربیت بچه‌ها بود که صحیح تربیت شوند، به من توصیه می‌کرد آرام باشم و بچه‌ها را خوب تربیت کنم تا بچه‌ها در راه اسلام باشند.

▫️ابوالفضل بعد از شهادت حاج اصغر پاشاپور می‌گفت «چقدر قشنگ شهید شد! حتی جنازه هم ندارد و کاش من هم پیکر نداشته باشم.» گفتم اگر می‌خواهی شهید شوی، حرفی نیست اما باید پیکر داشته باشی ؛ چون وقتی پیکر شهیدی نمی‌آید، خانواده همچنان چشم‌انتظار می‌مانند.


🆑 shohada72_313

#سیره_شهدا🦋

💛سیدرضا از کودکی نوحه تمام
مداحی‌ها را میخواند و از شش سالگی
به نماز و روزه اهمیت می‌داد.زمانی که
هوا خیلی گرم بود روزه میگرفت.

🧡خیلی خوش برخورد و مهربان بود
احترامی که به بزرگترها میکرد بسیار
ستودنی بود و همینطور با افراد کوچکتر
از خودش هم بسیار مهربان بود.

❤️شوخ طبع بود و همیشه خنده روی
لبهاش بود.

💚سید رضا عاشق ولایت بود و
علاقه ی زیادی به مقام معظم رهبری
داشت و خود را با افتخار،سرباز رهبری
میدانست و گاهی اوقات فکر میکنم که
این عشق باعث شد تا به این مقام نائل آید...
🎙راوی: پدر شهید
#شهید_سیدرضا_طاهر
#سالروز_شهادت...


🆑 shohada72_313
❇️#سیره_شهدا

🟣شهید مدافع‌حرم
#صادق_عدالت_اکبری

🎙راوے: مادر شهید


صادق از دوران نوجوانی🧑‍💼
فردی واقع‌بین، ظلم‌ستیــز👊
و یاری‌رسان مستمنــدان بود💞
اما در کنار اینها، احترام به بزرگان🙋‍♂
از ویژگی‌های بارز صادق بود💥
روزی پدرش متوجه می‌شود که💫
صادق و دوستانش👨‍👨‍👦‍👦
تیمی را تشکیل داده‌اند🦋
و با مبالغ ناچیز💶
خوار و بار تهیه می‌کنند🛍
و شبانه، به حاشیه‌نشینان شهر😍
آذوقــــه می رساندنــــد🥫🍗
این کارش، نشان می‌داد🌟
واقعــــاً به درس‌هــــایی کــــه📚
از سیره و منش امام علی علیه‌السلام💚
آموخته بود،جامه‌ی عمـــل می‌پوشاند


🆑 shohada72_313
❇️#سیره_شهدا

🟣شهید مدافع‌حرم #حسین_اسداللهی

♻️رسیدگی به مردم آسیب‌دیده

💜کافی بود حس کند که خلق خدا نیاز به کمک دارند؛ آن وقت دیگر نَه برایش مقصد مهم بود و نه دین و مذهبِ کسانی که او برای یاری‌شان سر از پا نمی‌شناخت. روستای «خلصه» در سوریه ، «آق‌قلا» در گلستان و روستای «کوئیک حسن» سرپل‌ذهاب برای او یکی بود؛ وقتی قرار می‌شد مردمش را از زیر بار ظلم و محرومیت و آسیب‌دیدگی نجات دهد، دریغ نمی‌کرد.

💚شهید اسداللهی پس از نابودی داعش، در صحنه‌های مختلف خدمت‌رسانی به ملت شریف ایران به‌ویژه در صحنه‌های امدادرسانی به هنگام زلزله‌ی واقع‌شده در غرب کشور و همچنین وقوع سیل در شهرهای شمال و غرب کشور دوشادوش بسیجیان و گروه‌های جهادی، حضوری شبانه‌روزی داشت.

💜زمان زلزله سرپل‌ذهاب و نیز سیل آق‌قلا، حاج‌حسین حتی گاهی بدون هماهنگی به این مناطق سفر می‌کرد و شبانه‌روز برای کمک به مردم آسیب‌دیده تلاش می‌کرد. با اینکه این حق را داشت تا برای سفرهایش از هواپیما استفاده کند اما حاج‌حسین با اتوبوس رفت‌وآمد می‌کرد تا مبادا بیخود از پول بیت‌المال خرج شود.



🆑 shohada72_313
❇️#سیره_شهدا

💠شهید مدافع‌حرم
#احمد_اسماعیلی

🔸خیلی به خانواده شهدا احترام میذاشت؛ مادران شهدا که روز ختمش آمده بودند، می‌گفتند: احمد چقدر به ما احترام میذاشت...می‌گفتند تا کمر برای ما خم می‌شد. خیلی محترمانه با خانواده شهدا برخورد می‌کرد. حاج‌احمد دغدغه‌مند بود؛ همیشه در حال جمع‌کردن خاطرات از خانواده شهدا بود.

🔸روز شهادتش، وقتی که حاج‌احمد از ناحیه پهلــــو تیر میخوره، حدود یک‌کیلومتر خودش رو عقب می‌کشونه... چندروز تو بیمارستان‌ حلب بستری میشه و کلیه‌هاش رو از دست میده... شب آخری میگفت «قربون حضرت زهــــرا برم چه دردی کشیدی مــــادرجان!»...تا لحظه آخر داشت زیارت عاشورا میخوند. احمد و برادر شهیدش امیر به فاصله ۳۰سال، هردو شب شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها شهـید شدند.


🆑 shohada72_313
🟣#سیره_شهدا

شهید
#محمدابراهیم_توفیقیان

☔️محمد ابراهیم بسیار مهربان و رئوف بود؛ همانطور که خداوند عنایت ویژه‌ای به ایشون داشت و صورت زیبایی داشت، در کنارش سیرتی بسیار زیباتر و نیکوتر داشت.

همیشه حواسش به فامیل و همسایه بود که نکُنه که در سختی و تنگنا زندگی کنند و اگر متوجه می‌شد کسی مشکلی داره، در حل اون پیشقدم می‌شد!

☔️اینقدر این خصلت‌شون بارز بود که حتی به همرزمانش در سوریه سفارش کرد که به چندنفر خانواده مستمند که ایشون اونها رو می‌شناخت سر بزنند و تاکید کرد اگه اتفاقی برای من افتاد، هیچوقت اونها رو فراموش نکنید!

بعد از شهادتش، وقتی که همرزمانش به ایران برگشتند، شب چهلم دیدیم دنبال آدرس اون خانواده‌ها می‌گردند که کمک‌شون کنند و می‌گفتند وصیت محمدابراهیمه!


🆎 @shohada72_313
❇️#سیره_شهدا

🟣شهید مدافع‌حرم
#مرتضی_عطایی

♻️عاشقِ خدمت به مردم


فرزند شهید نقل می‌کند: ماه رمضان‌ها وقتی بابامرتضی برای افطار نان تازه می‌خرید، گاهی بیشتر از مقدار نیازمان نان تهیه می‌کرد و از پایین پله‌ها زنگِ دربِ هر یک از همسایه‌های ساختمان را میزد و بهشان نان می‌داد تا همسایه‌ها هم برای افطارشان نان تازه داشته باشند.

💚هرگاه در خیابان یا جاده ماشین‌هایی را می‌دیدیم که بنزین می‌خواستند، پدرم سریعا با شلنگ و چهارلیتری‌ای که داخل ماشین داشتیم، برایشان بنزین می‌کشید تا کارشان راه بیفتد و در جاده نمانند.

هر زمان که در خیابان ماشین عروس می‌دیدیم، برای عروس و داماد دست تکان می‌دادیم و بابا برای‌شان بوق میزد و شادی می‌کرد. او همیشه با شادی مردم، شاد بود.

💚هروقت هم در جاده، خرده‌شیشه ریخته بود، پدرم ماشین را کنار جاده نگه می‌داشت تا شیشه‌ها را از وسط جاده بردارد و مادرم هم جلوتر از او وایمیستاد و برای ماشین‌هایی که می‌آمدند، دست تکان می‌داد تا حواس‌شان به پدرم باشد.


🏴 @shohada72_313 
❇️#سیره_شهدا

🔵شهید مدافع‌حرم
#سید_علی_منصوری

♻️رسیدگی به نیازمندان و محرومین


💙فرزند شهید نقل می‌کند: پدرم در کنار فعالیت‌های رزمی و آموزش نظامی، به فعالیت‌های مذهبی و آموزش‌های دینی بسیار تاکید داشت و حتی مربّی قرآن در یگان۲۱ امام رضا علیه‌السلام هم بود.

علاوه بر این، ایشان در هیئت امام جعفر صادق علیه‌السلام شهرستان نیشابور به کارهای تبلیغی مشغول بود و صندوقی را نیز برای کمک به نیازمندان تأسیس کرده بود. در کانون روایتگران دفاع مقدس نیز عضویت داشت و در سفرهای راهیان نور و محافل اُنس با شهدا برای مردم و جوانان از شهدا می‌گفت. 

💙همیشه قبل از ماه مبارک رمضان، بسته‌های غذایی برای افراد نیازمند مهیّا می‌کرد و آن‌ها را به دست مستمندان می‌رساند. در تماس آخرش از سوریه نیز پیگیر بود که این موادّ غذایی هرچه سریعتر به دست خانواده‌های مدّنظر برسد.

#سیره_شهدا🦋

❤️شجاع، نترس و دائم الوضو بودند.
مهمتر از همه فوق‌العاده شوخ‌طبع بودند.

💚توجه خاص ايشان به رزق حلال اشاره كنم؛همواره ميگفت كه اين رزق روی محمد‌امين تأثير ميگذارد و بسيار روی اين موضوع حساس بود.

💛احترام زیادی برای پدر و مادرشون
قائل بودند طوریکه هر روز حتی در حد یک دیدار کوتاه بهشون سر میزدند.

🎙راوی:همسر شهید
#شهید #علیرضا_بریری

#کانال_زندگی_به_سبک_شهـدا
🆑 @shohada72_313👈
❇️#سیره_شهدا

🔴شهید مدافع‌حرم
#سید_حمید_طباطبایی_مهر

♻️خیــــررســــانی


سیّد حمید از ابتدا مبالغی را💵
برای کارهای خير کنار می‌گذاشت💖
و بعد بهم می‌گفت اگر اجازه می‌دهيد😌
این مبلغ را برای یک بنده‌خدایی بذارم🧑‍🦼
تا قــدمِ خيــری که برمی‌دارد👣
با رضـایت کامــل انجــام شــود🤝

اگر احساس می‌کرد فردی نياز دارد🛍
از لذّت‌های دنيوی خود می‌گذشت🌍
و به آن بنـــده‌خـــدا می‌بخشيــد😍
تا خيـرش به آن بنده‌خدا برســــد💙
سیّد می‌گفت حجّ من🕋
شادی دل بنده‌ی خداست🎊
حجّ من، کفش پای بچه‌یتيم است👞👶🏻

خيررسانی شيوه هميشگی‌اش بود👌
اما پس از شهادت‌شان بود که من به🕊
خيلِ کارهای شایسته و خالصانه‌شان💞
پی‌بُردم‌وَتوانستم‌ایشان‌را‌بهتربشناسم🧐

🎙راوے: همسر شهید



#کانال_زندگی_به_سبک_شهـدا
📡  @shohada72_313👈
❇️#سیره_شهدا

🌕شهید مدافع‌حرم
#مرتضی_کریمی

♻️مردم‌دار و مسئولیت‌پذیر


🌻به روایت پدر شهید: مرتضی بسیار مردمی بود. او از کودک خردسال گرفته تا پیرمرد ۷۰ساله، با همه حشر و نشر داشت تا همه را جذب کند. مردم محله‌مان آن‌قدر شیفته مرتضی بودند که وقتی او از محل عبور می‌کرد، همه به احترام او می‌ایستادند و به او عرض ارادت می‌کردند.

بار‌ها می‌دیدیم که از هیئت تعداد زیادی غذا می‌گرفت و به حاشیه‌های شهر می‌برد تا بین فقرا و محرومان پخش کند. دغدغه‌ی مظلومین و مستضعفان را داشت و هر کاری از دستش برمی‌آمد، برای کمک به مردم نیازمند انجام می‌داد.

🌻وقتی مشکل یا نابسامانی را می‌دید، نمی‌توانست آرام بگیرد. خودش را به‌طور کامل وقف مردم کرده بود. همیشه دنبال این بود که گوشه‌ای از یک مشکل را حل کند.

فردی بسیار مسئولیت‌پذیر بود. اگر کسی برای حل مشکلی به او مراجعه می‌کرد، امکان نداشت جواب منفی بدهد. اگر جایی مسئله‌ای بود و از او می‌خواستند، بی‌درنگ و با تمام وجود موضوع را پی گیری می‌کرد.

هدیه به روح مطهر شهید صلوات
  💐اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد💐

#کانال_زندگی_به_سبک_شهــدا
📡  @shohada72_313👈

#سیره_شهدا🦋


❤️آقا روح الله خوش اخلاق و شوخ طبع
بودند،دائم الوضو و دائم الذکر بودند.

🧡شبها قبل از خواب سوره واقعه میخواندند
و صبح ها دعای عهد ایشان ترک نمیشد.

💙به نماز اول وقت و جماعت و به نماز جمعه
اهمیت زیادی می‌دادند،عاشق و مطیع امر
رهبری بودند.

💛به مسافرت اهمیت زیادی میدادند و سالی
دو بار به پابوسی امام رضا(ع) میرفتیم.

💚به حضرت رسول(ص) هم ارادت زیادی
داشتند،بخاطر همین اسم محمد رسول را
برای پسرمان گذاشتند و به نقل از دوستانش
در لحظه جان دادن یا رسول الله گفتند و
عروج کردند...

🎙راوی:همسر شهید
#شهید #روح_الله_صحرایی

#کانال_زندگی_به_سبک_شهـدا
📡 @shohada72_313👈
❇️#سیره_شهدا

🟣شهید مدافع‌حرم
#احمد_قنبری

تبلیغ دین از راه عمل

🔮به روایت مادر شهید:احمد هیچ‌وقت برای روضه‌خوانی و تبلیغ دین به صورت شفاهی منبر نمی‌رفت؛حتی هنگامی که در خانه‌ی پدری من منبر رفت،تنها نهج‌البلاغه رو تفسیر کرد.احمد عقیده داشت که تبلیغ دین باید از راه عمل انجام بشه. می‌گفت:«توی سامرا بر سر مذهب شیعه جنگ است و باید ما هم دین را آنجا تبلیغ کنیم».

💚گویا در نجف اتاقی ساده برای خود آماده کرده بود و در آن هم خودش درس می‌خواند و هم به بچه‌ها قرآن و نهج‌البلاغه یاد می‌داد؛حتی کلاس تکواندو براشون برگزار می‌کرد؛آن هم با خرج خودش.

🔮از ایران برای بچه‌ها لباس تکواندو تهیه می‌کرد و براشون می‌بُرد عراق.به ما نمی‌گفت چی تو سرش می‌گذره اما اگه به من اطلاع می‌داد که می‌خواد به جنگ بره،شاید خیلی براش دلتنگ می‌شدم،اما هیچ‌گاه مخالفت نمی‌کردم؛ من به بچه‌ام بگم تو راه دین قدم نگذار؟ هرگز!

💚در هر موقعیتی که قرار داشت،از وظیفه‌اش آگاه بود و می‌دونست باید چجوری کار کنه؛نماز،درس،کار، ورزش، آموزش و هر کاری رو درست انجام می‌داد؛همیشه می‌گفت:«طلبه باید کارش رو درست یاد بگیره.»

#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است👇
🌐 @shohada72_313
❇️#سیره_شهدا

🌕شهید مدافع‌حرم #احمد_اعطایی

♻️بوسه بر دست و پای پدر و مادر

🌻احمد احترام پدر و مادر را خیلی نگه می‌داشت. دست و پای مادرم را خیلی می‌بوسید و به من هم توصیه می‌کرد این کار را انجام دهم. حتی بعد از اینکه ازدواج کرد، به پسرش یاد داده بود که بعد از غذاخوردن، دست مادرش را ببوسد و تشکر کند.

🌻معتقد بود بچه‌ای که روزی سه‌مرتبه دست مادرش را ببوسد، مخلص او می‌شود. شب ازدواجش، جلوی درب منزل، در حالی که همه همسایه‌ها و فامیل ایستاده بودند، احمد روی زمین نشست و دست و پای مادر و پدرش را بوسید و از این کار اصلاً خجالت نکشید.

🎙راوے: خواهر شهید

هدیه به روح مطهر شهید صلوات
  🍀اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🍀


◼️ #انتشار_حداکثری_با_شما👇
◼️ @shohada72_313
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🌸
❇️#سیره_شهدا

🟣شهید مدافع‌حرم #محمدعیسی_وطنی

♻️دلداده‌ی حضرت زهرا علیهاالسلام


خواهر شهید روایت می‌کند: محمد خیلی به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ارادت داشت. در یکی از روزهای آخرین مرخصی‌اش که با شهادت حضرت زهرا مصادف شده بود، مراسم عزاداری در مسجد محلّه‌مان برپا بود. آن شب توسط سپاه پیکر یکی از شهدای گمنام دفاع مقدس را که قرار بود فردای آن روز تشییع شود، برای وداع به مسجــــد محلّه‌ی ما آوردنــــد🕊🕌

من، محمد و مسئول آن مراسم جلوی در ورودی مسجد ایستاده بودیم. وقتی پیکر آن شهید گمنام را آوردند، برادرم محمد از مسئول مراسم خواهش کرد قبل از اینکه پیکر را به داخل مسجد ببرند، اجازه بدهد فقط پنج دقیقه با این شهید همان کنار خیابان و داخل خودروی پیکان‌وانت خلوت کند. آن مسئول قبول نمی‌کرد اما محمد اصرار داشت و نمی‌دانم چه اتفاقی در وی رخ داده بود که اصــــرار داشت با این شهیــــد گمنــــام خلوت کنـــد😢💔

آن قدر پافشاری و التماس کرد تا آن مسئول اجازه داد فقط پنج‌دقیقه داخل بارِ وانت با آن شهید باشد. بعد از پنج دقیقه دیدم محمد آمد و آن مسئول را در آغوش گرفت، از او تشکر کرد و درحالیکه چشم‌هایش قرمز شده بود، گفت: «من حرفم را به این شهید زدم و قول گرفتم»✌️🦋

آن شب من و آن مسئول مراسم شهید گمنام وقتی این حالت محمد را دیدیم، خیلی جدّی نگرفتیم و از کنار آن ساده گذشتیم اما ارادت او به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و اینکه برادرم تا دوسال سنگ مزار نداشت و ماجرای آن شب و خلوتش با پیکر آن شهید گمنام و اعلام رسمی خبر شهادتش پس از چهارماه که مصادف با فاطمیــــه شد، حداقل برای من نشــــانه‌هایی از نتیجـه‌ی ارادت او به حضــرت زهــراست📿💚

◼️ #انتشار_حداکثری_با_شما👇
◼️ @shohada72_313
❇️#سیره_شهدا

🔴سرلشکر شهید
#سید__محمد_حجازی

♻️نوکر اهل‌بیت علیهم‌السلام


🌹دوست شهید نقل می‌کند: سردار حجازی به شدت محبّ حضرت زهرا علیهاالسلام بود و هر سال مراسم روضه برگزار می‌کرد. با اینکه در تهران در منزل سازمانی سکونت داشت اما عشق و علاقه او به حضرت زهرا، جمعیّت زیادی را به خانه او می‌کشاند؛ تا حدّی که داخل جا نبود و مردم بیرون می‌نشستند. زمانی هم که در سفر بود، در ایام فاطمیّه به اصفهان می‌آمد، مراسمی می‌گرفت و بازمی‌گشت.

💚در ایام محرّم نیز مقیّد بود در منزل پدری‌اش روضه بگیرد و این روضه‌ها نیز مفصّل بود و شاهد بودم افرادی از مسیرهای دور در آنجا شرکت می‌کردند و حتی حجت‌الاسلام فرحزاد در این سال‌ها خود را به این روضه می‌رساند. به یاد دارم زمانی که به منزلش می‌رفتیم و هنگام نماز جلو می‌ایستاد، تا چه حد خلوص داشت و اذکاری می‌گفت که هنوز در وجودم تلنگر می‌زند.

🌹وقتی که به روضه می‌رفت، همیشه دَم در می‌نشست و یا مشغول کمک بود. سردار حجازی را در خانواده‌اش، به‌عنوان گلِ سرسبد و انسانی که ذوب در دین، خدمت و اعتقادات است، می‌شناختند. سید محمد همیشه مشکل‌گشا بود.

◼️ #انتشار_حداکثری_با_شما👇
◼️ @shohada72_313
Ещё