1/ در اوج دوران «برجامبازی» که اغلب روشنفکران و سلبریتیهای ایرانی تباه ایرانی #بنفش_انگشت شده بودند، زمانی که بچههای سوریه زیر بمبهای #سردار_قاتل_سلیمانی تکه پاره یا به دست وحوش #اسد_الحیوان شکنجه میشدند و جسدشان مثله میشد، لقلقه زبانها این بود: «عوضش امنیت داریم». فلان پیمانکار #سبزاللهی که در دوران تحریمهای احمدینژاد دولت طلبش را پرداخت نکرده بود، ابایی نداشت که بوقچی ظلم شود و فراموش کند که #روباه_بنفش فرمانده اصلی سرکوب در کوی دانشگاه و جنبش سبز در سالهای ۷۸ و ۸۸ و ۸۹ بوده، بلکه شاید به پولش برسد. خلاصه در آن سالهای سیاه و تباه، قبح اینکه نانات را در خون مردم بزنی و بخوری ریخته بود. و این تباهی ویژه ایران و فضای ایران نبود. دولت اوباما، بویژه وزارت خارجه جان کری و تیم بن رودز، با دلالی و واسطهگری #نایاک_ناپاک، چنان جوی درست کرده بودند که هر فعال سیاسی ایرانی ساکن غرب اگر آخوندلیسی نمیکرد و جاانداز رابطه جنایتکاران ج.ا (یا دقیقتر بگویم، قاچاقچیان سپاه) نمیشد، برچسب «جنگطلب» و «ویرانیطلب» میخورد، اغلب از سوی چپهای غربی یا همان کاسههای داغتر از آش. 👇👇
. چند #روزنامهنگار باسابقه در داخل ایران میشناسم که انتخاب کردهاند به رذیلت و ابتذال شر #نه بگویند. دیگر با رسانههای وابسته و جیرهخوار بودجههای دولتی و فاسد همکاری نکنند و مالهی حاضر به یراق اصلاحطلبان و #فرقه_خطرناک_پمپاژ_امید نباشند. انتخاب دشوار و خطرناکیست. سرشار از تیغ کین #مالهجات استمراری و تهمت و دشنام و انزوا. باند #زندانخواه از دادن گرای امنیتی، تخریب اعتبار و وجهه علیه ما چند نفر رویگردان نبوده که هیچ، حتا از به سر نیزه شدن هر که با آنها نباشد، استقبال میکند. میخواهند هر صدایی جز جادهصافکنان فسادشان خاموش شود. آنوقت همینها هر بار که یک #دوزیست خارجنشین، عمومن هم فاقد هرگونه سابقهی حرفهای در ایران، به دلیل وابستگی باندی دچار مشکل میشود، از #امنیت_شغلی و شرف و استقلال روزنامهنگار حرف میزنند. برای آنها، #روزنامهنگار تنها یک شی فاقد شعور است به نام ماشین تحریر، نه بیشتر. میدانم همکارانم در همین تحریریهها که با بودجههای مشکوک سرپایند، #چارهای جز تن دادن به وضعیت موجود ندارند 👇👇