.
چهارشنبه، بيست و چهارم آذر، بعد از سخنراني كه در دانشگاه
#زابل داشتم ، به
#زاهدان برگشتم تا خودمو به پرواز نيمروزي برسونم و برگردم
#تهران .
دو ساعتي وقت داشتم، واسه همين يه راست رفتم
#گلزار_شهدا تا سري به مزار دوست و همكار شهيدم، اقا
#محسن_خزايي بزنم .
وارد گلزار كه شدم، دقيقا نميدونستم كجا پيكر محسن رو به خاك سپردن، واسه همين با اقا هادي، يادگار ارشدش تماس گرفتم و از اون پرسيدم.
هادي گفت كه سمت چپ، تا اخر كه برين، مزار بابا محسن اونجاست، همين كار رو كردم و رفتم تا رسيدم به مزارش، جايي كه بالاي سرش چند شهيد ديگه هم ارميده بودن، كه اتفاقا دوتاشون از شهداي مدافع حرم بودن .
كمي با اقا محسن درد دل كردم و رفتم به منزلشون تا خدمت خانواده شون هم عرض ادب كنم .
زينب كوچولوي سه ساله اقا محسن، تازه از خواب بيدار شده بود، مدام بد اخلاقي و گريه مي كرد، و من درست نمي دونستم كه خواب بابا رو ديده و الان دلتنگ اغوششه كه ناراحته يا از اينكه باباش به خوابش نيومده دلخوره !
ساعتي رو مزاحمشون بودم، اقا هادي و اقا مهدي و مادرشون درد دل هايي داشتند از خون دل هاشون، از خيلي چيزهايي كه تا حالا به كسي نگفته بودن و بازم بنا به اعلام و بيانش نداشتن و صبوري مي كردن .
اونها مي گفتن و من به غصه هام اضافه مي شد، اونها مي گفتن و من ياد همه خاطراتم با محسن و گفته هاش و گلايه هاش مي افتادم .
خونواده محترم اقا محسن، چون تأكيد كردن كه چيزي نگم، منم اطاعت امر مي كنم و مطلبي نمي گم تا روزي كه خداي نكرده به خاطر " بعضي مسائل" يا "برخي فشارها" دستشون به جايي بند نشه و صدا شون به جايي نرسه، كه اگه زنده بودم، حتما با "
#صداي_خيلي_بلند" خواهم گفت، كه خدا كنه اون روز نياد، ان شالله
فقط لطف كنيد براي ارامش دل خانواده هاي شهداء بويژه شهداي مدافع حرم و يادگاراشون دعا كنيد كه سخت محتاج دعاي ما و شما هستند . ممنونم .
.
راستي، چند روز ديگه مراسم
#اربعين و چهلمین روز اسماني شدن اقا محسنه كه خوشا به حال و سعادتش و بدا به حالم .
#والعاقبه_للمتقين .
@Shemshadichannel➖➖➖⭕️➖➖➖#حسن_شمشادی_خبرنگار.
#خبرنگار_شهيد #خبرنگار_جنگ #مدافعان_اسلام_ناب_محمدي #مدافعان_حريم_اهلبيت #شهداي_مدافع_حرم #مدافعان_حرم .
#لبيك_يا_زينب #امان_از_دل_زينب #سوريه #سوريا #شام