✍بازنشسته:
#تهران مقابل وزارت کار
امروز هیجدهم شهریور ماه ۱۴۰۳ جهت شرکت در تجمعِ
#یکشنبه_های_اعتراضیِ بازنشستگان تأمین اجتماعی در مقابل ساختمان مرکزی
تهران رهسپار می شوم. ساعت نه و نیم شروع آن است. هنگامی که از مترو پای در خیابان می گذارم، پنج دقیقه دیر کرده ام از دور جمعیت زیادی نمایان است. با خود فکر می کنم که چه اتفاقی افتاده است؟ دلم شور می زند، سر قدم هایم را بیشتر می کنم. به ابتدای تجمع که میرسم، جمعیتِ زیادی تمام پیاده رو و حتی حیاط وزارت کار را پر کرده است. دامنه ی جمعیت به داخل خیابان آزادی پیشرفت کرده و با سپری از پلیس و لباس شخصی ها احاطه شده است.
با اینکه قیافه ها برایم نا آشنا هستند اما گویی قوم و خویشانِ نزدیکی هستند که بخاطر اخلالی در ذهنم به جا نمی آورم.چون تمام شعار های شان :«ظلم و ستم کافیه، سفره ی ما خالیه. این همه بی عدالتی هرگز ندیده ملتی. کارگر زندانی آزاد باید گردد. اسماعیل گرامی آزاد باید گردد. و...همان شعار ها و خواسته هایی هستند که عدالت خواهان و بازنشستگان تأمین اجتماعی در خیابان فریاد می زنند.
شعارهای متفاوت معیشتی همچنان فریاد زده می شوند.
متوجه می شوم که این خواهران و برادران هم خانواده و از قوم و خویشان نزدیک ما هستند ،هم طبقه ای که عمری در شرکت فولاد با گرمای بالاتر از یکهزار درجه دیگهای مذاب، تولید ثروت کرده اند و صندوق پس انداز شأن توسط مسئولینِ پاکدست!!!! به یغما رفته است تا به قیمت عسرت و گرسنگی بازنشستگان صندوق فولاد ، ...زاده ها در قمارخانه ها و کازینو های بلاد کفر خوشگذرانی کنند.
در ادامه کم کم دوستان عزیز تامین اجتماعی را پیدا می کنم.
از شوق اشک به چشمانم می آید .
برکه ها دارند به رودِ رو به دریا به هم می پیوندند.
برقرار باد همبستگی کارگران و زحمتکشان.
بازنشسته تامین اجتماعی
۱۸ شهریور۱۴۰۳
قدرت ما در اتحاد ماست@Shbazneshasteganir