🔷📌متن یادداشت قرائت شده در افتتاحیه مراسم"
شریعتی :
راهبردی دیگر " در کلاب سمپوزیوم
شریعتی________🔷🔆44 سال پس از 44 سالگی
🖋سید حسین موسوی
🔸 44 سال از شهادتاش میگذرد. از شهادتِ دکتر، که هیچ اجماع و ائتلافی بر سرش نبوده و نیست. او که همزمان، هم معلم انقلاب و آموزگار عصیان است، هم متهم به عاملی در جهتِ سر زدنِ حکومت مذهبی. به زعمِ خود، متفکر نهضت و سیلان است اما متهم به تثبیت و نظامسازی. هم متفکر رهایی از چهار زندان انسان و هم متهم به همدستی با ساواک. هم از نحله متفکرانِ پسااستعماری و نظریهپردازانِ انتقادی است و هم، متهم به بیسوادی و نداشتنِ مدرکِ تحصیلی قابل اعتنا. هم پیروانش مرغِ عروسی و عزای رژیمهای پیش و پس از انقلاب بودهاند و هم هنوز او را به همپیمانی با اصحابِ تیغ و طلا و تسبیح، متهم میکنند. پیروانی که در میانهی ائتلافِ استبداد، استعمار، استثمار و استحمار، طرفِ هیچکدام را نگرفتند و تنهایی و رهایی پیشه کردند.
🔹شریعتی، متفکرِ طردشدهها و انبوهِ متکثر ستمدیدگان است. متفکر کسانی که از نظامهای زمانه(که دایرمدارِ قدرت، ثروت یا مذهب بودهاند) حذف شده و بیرون گذاشته شدهاند. برهمزنندهی نظمهای سلسلهمراتبی و غیردموکراتیک است. میخواهند او را هم این و هم آن نشان دهند و با زیرکی، خنثی و بیاثرش سازند، غافل از آنکه او متفکرِ «یا این است یا آن». یا ابوذر یا عبدالرحمن بن عوف! یا حسین یا یزید! یا عرفان، برابری، آزادی؛ یا ملأ و مُترف و احبار و رهبان!
🔸او، به نحوی توأمان، طرد میشود و طرد نمیشود. مورد لعن قرار میگیرد و از دلِ همین لعنت، فراخوانده میشود. به میزانی که از او میگریزیم، دگربار و بیش از پیش به دامان او رجعت میکنیم. بحرانهایِ امروز ایران، خواه مسئله زنان باشد، خواه مسئله فرودستان، خواه مسئله تنهاییِ انسانِ آواره و تهی از معنا، خواه دگماتیسم و استبدادِ مذهبی، خواه خاورمیانهی به خون غلتیده، خواه به ستوه آمدگان از ستمِ استعمار، هر یک در متونِ
شریعتی خود را جستجو میکنند. در دلِ همین آشوبناکی زمانه و از خلالِ همین بحرانهاست که
راهبردی دیگر، زاده میشود.
🔹او همواره محلِ نزاع - و البته امکانی گشوده در مسیرِ توافق و ائتلاف اقشارِ تحتِ ستم- باقی خواهد ماند مادامی که سیاستِ دوگانهسازِ «ما / آنها»، در سویی بایستد و موضعگیری کند. مسئله، به رسمیتشناسیِ همهی اشکالِ طردشدگی است. کسانی که با سازوکارهای ستمگرانه، حاشیهنشینانِ نظمِ مسلط و رژیمهای مدعی حقیقتاند. فرودستانی که در ایرانِ امروز و به ویژه در آستانهای که ایستادهایم، اشکالِ متنوعِ تبعیض و فرودستی را در شمایلِ گسستهای طبقاتی، نسلی، جنسیتی، قومی، زبانی، دینی، مرکز-پیرامون، و حتی محیط زیستی، به نحوِ مضاعفی، تجربه میکنند.
🔸در آستانه و آغاز ایستادهایم. آغازی بر عصری دیگرگون و عرصهای متفاوت. شاید هم لحظهای برای فروغلتیدن و پرتاب شدن به نیستی. موقعیتِ عاجل و مستأصل، فرصتی برای دعواهای همیشگی باقی نگذاشته. باید حوصله کرد و به متن بازگشت. آستانهی قرنِ پیشِ رو، برای ایران، یا شروعی تازه است یا مواجهه با فروپاشی. امکانهای متنِ
شریعتی میتواند برای حیاتِ جمعیِ به مخاطره افتاده، نویدِ رهایی باشد. بازخوانیِ او، فراخوانی است به از دست رفتهها و فراموششدهها. او که در برابرِ هر مقتدرتر از خود، متکبرترین بود و در برابر هر ضعیفتر از خود، متواضعترین.
🔹اکنونِ ما به اضطرار آلوده است و
شریعتی خود، این لحظات را به تمامه زیست کرده. چه، سراسیمگی صفتی در او نبود، بلکه خودِ او بود که وضعیت اضطرار را در آغوش کشیده بود. زندگیاش آنگونه که خود ترسیم کرده، عبارت از چند برنامه 5 ساله بود. هر بار شروعی دوباره و آغاز راهی که بدان امید و ایمان داشت. ما نیز همچون او، ناگزیریم به انتخابِ امیدوار بودن. امید، تنها انتخاب ممکن برای هنوز زنده ماندن و تداوم حیاتِ جمعیِ ماست.
🔸ازاینرو، گرامی میداریم 44اُمین یادمانِ شهادتِ متفکری را که مصادره و معامله نمیشود و زخمها و گسستهای پهنه اجتماعی و سیاسیِ ایران امروز با او، ما را زندهتر از همیشه، به مسئولیت، همبستگی و چارهجویی، فرامیخواند.
#چهل_چهارمین_یادمان #شریعتی_راهبردی_دیگر #بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی🆔 @Shariati_SCF