#برشی_از_یک_کتاب :
«صد نامهی عاشقانه»
دوباره باران
معشوقهی باران!
به استقبالش دیوانه به بالکن میروم
دیوانه میگذارم صورتم خیس شود
لباسهام...
اسفنج میشوم
باران یعنی برگشتن هوای مهآلود و بامهای خیس
باران یعنی، قرارهای خیس
وقت برگشتن تو و شعر
بهمن، برگشتن دوباره، دستهات
مسافران همیشه تابستان
بهمن یعنی دهان و موهایت
پالتوها و دستکشهات
عطر هندیت که مثل دشنه پارهام میکند
باران، ترانهای وحشی
طبلی آفریقایی
که درونم را میلرزاند
نیزههای سرخپوستان
که بر من میبارد
عشقم در ترانهی باران شکل دیگریست
شکل سنجاب
کره اسب عربی
پلیکان شنا در مهتاب
صدای باران که بلند میشود
و آسمان پرده پنبهای خاکستری
من چونان قوچی که به کشتزار پناه میبرد
دنبال علف
دنبال بوی تو، که با تابستان
کوچیده است...
نویسنده:
#نزار_قبانیلینک خرید کتاب:
https://goo.gl/tFBaqy@shahreketab