#داستان_جهان #برشی_از_یک_کتاب دقایقی هست كه انسان ميخواهد هر چه عقل و نيرو دارد تا مرحله بدترين دردها و رنجها به كار اندازد تا علم و یقینی كه میخواهد همچون شعلهی آتش بيرون بجهد.
در آن هنگام یک نوع رويای ملكوتی بر جان لرزانی كه نگران پيشبینی سرنوشت مقدر خويش است چيره ميشود.
سراپای وجود ما كه تشنهی زيستن است، زيستن به هر قيمت كه باشد، عنان خود را به دست كورترين و پرشورترين اميدها میسپارد. آنجاست كه وجود ما آينده را با همه جنبههاي ناشناخته و اسرارآميزش ميطلبد،
آينده را میطلبد ولو گرانبار از طوفانها باشد،
ولو همراه با رعد و برق و آشفتگي باشد،
فقط به اين شرط كه اين آينده، زندگی باشد.
من مسلما چنين دقایقی را ميگذرانم...
عنوان کتاب:
#نيه_توچكانویسنده:
#فئودور_داستایفسکی لینک این کتاب:
https://goo.gl/gvW9Nv@shahreketab