5 نویسندهای که منبع الهامشان داستایفسکی بوده است
#داستایفسکی، نویسنده بزرگ قرن نوزدهم روس بر نویسندگان بسیاری از #نیچه تا #همینگوی تاثیرگذار و منبع الهامشان بوده است. تاثیر او همچنین بر ژانرهای ادبی و جریانهای رایج فلسفی انکار نشدنی است.
چرا فکر میکنی که تو زنی معمولی و متوسط الحال هستی؟ تو از نادرترین زنانی، و تازه از همۀ آنها هم بهتری. تو از تواناییهای خودت بیخبری. تو هم خانه را میچرخانی و هم همۀ کارهای مرا راه میاندازی، امّا تو همۀ ما را روی کولت میکشی، بس که ما دمدمی و مزاحم و مایۀ دردسر هستیم، از خودم بگیر تا آلیوشا... اگر تو ملکه بودی و سرزمینی در دست تو بود، سوگند میخورم که بهتر از هرکس آن را اداره میکردی- با آن هوش، عقل سلیم، دل پاک و مهربان، و قدرت مدیریّتی که تو داری.
صحنه ملاقات #داستایفسکی با آنا، منشی تندنویسیاش که بعدتر همسر او شد. واپسین سخن: «فهمیدی؟ مانع من نشو! حال وقت رفتن است، باید مرد!» آخرین کلام خطاب به همسرش آنا https://goo.gl/hxA2q4
آدم احساس میکند که این مرغ خیال که همیشه در پرواز است عاقبت خسته میشود، با آن تنش دائمیاش رمق میبازد، زیرا آدم در عالم خیال بزرگ میشود و از آرمان گذشتهاش در میگذرد، آرمان گذشته داغان میشود و به صورت غبار درمیآید و اگر زندگی تازهای نباشد آدم باید آن را با همین غبار مرده باز بسازد و در عین حال روح چیز دیگری لازم دارد و آن را میخواهد. مرد خیال باز بیهوده خاکستر خوابهای کهنه را زیر و رو میکند و در آنها شرارکی میجوید تا بر آن بدمد و آن را شعلهور کند و با آتش باز افروخته دل سردی گرفته خود را گرم کند و باز آنچه در گذشته آنقدر دلنشین و روحانگیز بود و خون را به جوش میآورد و چشمها را پر اشک میکرد و فریبش شیرین بود دوباره زنده کند.