زیر چتر نبودن دستهایت
کوچه پسکوچههای پاییز را قدم میزنم
دستان خاطرات نامهربانت را به مهر گرفتهام.
خشخش برگهای رنگی زیر پاهایم
مرا به یاد قولهای فراموش شده میاندازد.
آسمان هم دلش گرفته و چشمانش ابریست.
روی نیمکت تنهایی مینشینم
و چای تلخم را با شیرینی خاطرهی قند لبانت مینوشم.
پنجرهی انتظارم همیشه به روی آمدنت باز است.
همانگونه که پاییز دستانم را با مهرت گرفتی
فصلهای زندگی را با خاطرهی دونفرههامان سپری خواهم کرد.
برگریزان طلایی، فرشقرمز ردپایت را رنگینکمانی کرده است.
✍️#فرشتهپورمیرزایی🎙#رزیتا📚#خوشه_خوشه📖#پاییز🍁🍂@Shahrekabod