...وَ تو
با یک فصل سپید میآیی
آن چنان تیز
که لختههای چسبیده
به شیشهی خاموشیام
میبُرد ... ✍️ #مهری_چراغی_موژان
@mehri.cheraghiofficial 👈اینستاگرام
پوشیدهام دلتنگی را به رنگ سکوت در گنگ و گیج واژهها بگذار پیش از آنکه زمستان ... پای پنجرهها حرفی بزند من درپلک زدنی تو را به تماشا بنشینم ✍#زهرا_احسانی 📚#خوشه_خوشه
تاریخ را در من ورق بزن لابلای روزهای سوخته خواب یک سیب و شبی بارانی مانده در قاب چشمانم حالا که چهار فصل زمستانم زخمها پا به پای برف میبارند ✍#زهرا_احسانی 📚#خوشه_خوشه
سرم پر ازروزهای نیامده ... راهی نشانهها میشوم در رویاییترین خاطرات در "باز باران با ترانه " تا لمس صبحی لیمویی قمار میکنم واژهها را ✍#زهرا_احسانی 📚#خوشه_خوشه
پیچیدهای به ایوان صبح از بلندای شمشادها تا عطر رودی در مشام کوچه پای همین خوشههای ترد شعر با زبان گنجشکها بلند میخوانمت ... ✍#زهرا_احسانی 📚#خوشه_خوشه
ضامن کشیده سکوتم درهزارهی جنگ آوارگیام را بالا میآورند چشمها کمی باران ... پای شورهزار نگاهم بریز بگذار میان این همه دیوار بیتاب یک لبخند باشم ✍#زهرا_احسانی 📚#خوشه_خوشه
زمستانم سطر سطرم ارغوانی نه دلخوش به فصلی نه دلباخته ی آوازی گاهی چند خط باران می نویسم برای پنجره ها گاهی می دوم پا به پای غروب و پنهان می کنم بغض هایم را میان واژه ها...