#نامهای_مردانه (شاهان و پهلوانان) - نماد تیرههای ایرانی و بخشی از سرگذشت راستین نیاکان (۴)
#افراسیاب (در اوستا : فرَنگْرَسیَن)
نماد دستههایی از آریاییان آسیای میانه
نخست یک یادآوری :
«تور» و «سلم» را نماد دو دسته از باشندگان پشته(فلات) ایران دانستیم که در پی خشکسال و گرمای درازآهنگ هزاره چهارم پ.ز از این سرزمین کوچیدند. زادمانهای پسین این کوچیدگان، در دههها و سدههای پسین در کوچگردیهای سرشتین زندگی شبانی و دامپروری، هر ازگاه به سرزمین باشندگان و یکجانشینان پشته ایران (ایرج و دودمانش) دستاندازی و غارت و کشتار میکردند!
دو دیگر : افراسیاب ، نماد تیره های تورانی ستیزه جو و آدمکش!
منصور رستگار فسایی در «فرهنگ نامهای شاهنامه» برداشتی از کتاب «حماسه سرایی در ایران» را چنین باز میگوید: «افراسیاب بنا بر آنچه که برخی اندیشیدهاند، از بنیاد خدای جنگ و ربالنوع بزرگ تورانیان بود و به همین مناسبت در داستانهای ایرانی صاحب عمری دراز و نماینده ملت توران و قائد ایشان در تمام نهضتهایی بوده است که به جانب ایران و برای فروگرفتن این سرزمین کردهاند»!
ذبیحالله صفا با این برداشت هرتل همداستان است که:
«افراسیاب از معروفترین نمایندگان اقوام آریایی آنسوی جیهون بود و اگر ربالنّوع ایشان هم به شمار نیاید دستکم بزرگترین نمود پهلوانی و قدرت چپاول و یغماگری و تاخت و تاز اقوام تورانی بهشمار میآمده است!»
پیشتر گفتیم که «افراسیاب» دگرگشته «فْرَنگْرَسیَن» اوستاست! بیشتر استادان و پژوهندگان به پیروی از فردیناند یوستی ، این نام را برابر «کسی که هراس میافگند» دانستهاند!! (تروریست!!؟؟)
باز آن که نگارنده این نام را چنین وامیکاود:
فْرَنگْرَسیَن = فرَ + اَنگرَ + اَسیَن
فْرَ = پیشرو
انگرَ* = خماندن، نابود کردن، کاستن
اَسین** = فلز/آهن /جنگ افزار
از این روی،
«فرَنگْرَسیَن» اوستا را میتوان برابر «پیشرو در تباهگری و نابودسازی با جنگ افزار» دانست!
این نام با همین اندریافت در شاهنامه به «افراسیاب» میدگرد که نمودار اهرمنخویی (اَنگرَ مَینیو = تباه کننده آفریده های سپَندَمَینیو) است!
سخن فرجامین:
با این باور که نامهای مردانه(مذکر) در استورههای ایرانی نمادِ تیره/زادمان/ویس/دسته... های مردمان هستند، «افراسیاب» به راستی نماد تیره ای از مردمانِ ایرانی(آریایی)نژادِ بازمانده از دستههایی است که در روزگار فریدون به آسیای میانه فرواییدند(مهاجرت کردند)؛ دستههایی که بنیاد زندگیشان بر دامداری بود و به شیوه شبانی میزیستند و هرازگاه به فراخور سرشت زندگیشان، به باشندگان و یکجانشینان پشته ایران (که به فراخور شیوه زندگیشان آشتیجوی و آرامشخواه بودند!) دستاندازی و کشتار و چپاول میکردند!
*«اَنگرَ» از ریشه «انگوی Angwhi» اوستایی که در واژههای فارسی همچون «انگشت» و «ارنج» و «زنگیچه=قوزک» و «شکنجه» و نیز در نمونههای انگلیسی Anchor و Angle و Rectangle مانده و با دگرگونی به «اژی=مار» هم گشته و در «اژی دَهاکَ»(=ضحاک) باقی مانده و همه جا گویای خماندن و فشار دادن و تباه کردن است!
** «اَسیَن» نام عمومی توپال(فلز) بوده که در گذر زمان به آسِن و سپس آهِن میدگرد و امروز «آهَن» می گوییم!
یارینامهها:
١- یشت ۵-۴١ و ١٩-۵۶ ،۵٧ ،٨٢ ،٩٣
٢- فرهنگ واژههای اوستا- احسان بهرامی
٣- فرهنگ نامهای شاهنامه- رستگار فسایی
۴- فرهنگ شاهنامه- حسین شهیدی مازندرانی
۵- حماسهسرایی در ایران – ذبیحالله صفا
۶- فرهنگ ریشه واژگان فارسی– علی نورایی!
https://t.center/ShahnamehToosi