#شــهيد #مصطفى_صدرزاده➖➖➖➖➖➖روايتى از
#برادر بزرگوار
شــ
هيد:
سال ٧٦ بابام پوتيناش کوچيک شده بود واسش، ساقاشو كوتاه كرد و داد به
#مصطفى#مصطفى شروع كرد به غر زدن كه من كفش اينجورى نميخوام و....
فردا صبح مصطفى با همون كفشا ميره
#مدرسه و تو راه ميخوره زمين و ماشين نيسان از رو پاشنه پاش رد ميشه و پاش ميشكنه
بعد ميرن دكتر و دكتر ميگه خدارو شكر كه پوتينا پاش بوده وگرنه استخوان پاش خورد ميشد
عكس بالا مربوط به بعد همون
#حادثه هست
عكس پايين هم مجروحيت
شــ
هيد #مصطفى_صدرزاده تو يكى از عمليات ها هست
➖➖➖➖➖➖─═हई╬«ڪاناڸ رسمے
شــهید مہدے صابرے»╬ईह═─
telegram.me/joinchat/BsmY8DzPRVKd4da7nNHsGw