🌷عارفی شده بود
🌷#خاطره ای از
#شهید_علی_عابدینی 📢 پسرخاله هم هستیم و از بچگی دوتا رفیق ! فارغ از همه این روابط برادریمون برای هم اثبات شده بود؛از همان بچگی، در برنامه های مسجد و بسیج شرکت داشتیم؛ از جلسه های فرهنگی و کلاسهای قرآنی گرفته، تا برنامه های رزمی و امداد و نجات و حفاظت از نماز جمعه در پایگاه
#حضرت_قائم (عج) فيروزآباد شرکت داشتیم .
از هر جهت و به هر بهانه ای کنار هم بودیم.
اهل شوخی و گفت وگو بود. خوش مشربی ،تبسم ،شیطنت های جوانی و در عین حال تقوا و انقلابی بودن از خصوصیات بارز علی بود .
اما اواخر خیلی عوض شده بود ،کمتر حرف میزد، کمتر شوخی میکرد ، به فکر فرو رفتن های طولانی ، مدام حرف زدن از
#سوریه ،شوق رفتن دوبارش کار هرروزش شده بود.
حس میکردم خیلی باهاش فاصله دارم ، گاهی وقتا وقتی باهاش شوخی میکردم اشک تو چشماش جمع میشد .
با تعجب میگفتم:علی! از دستم ناراحت شدی!؟
میگفت :نه داداش ناراحت چی؟ فقط نمیدونم تقی جان چرا ازت انتظار این شوخی رو نداشتم .
و من مات و مبهوت به چهره همیشه با تبسمش نگاه میکردم و چیزی نداشتم که بگم .
مرتب ذکر میگفت و گاه از حوادث بسیار تلخ و یا خاطرات شیرین آنجا برایمان میگفت .
توجهش هرروز به خدا بیشتر میشد و برای خودش
#عارفی_شده_بود .
بار دومی که توفیق پیدا کرد که بره اصلا حالش خوب نبود .مجروحیت کتفش باعث شده بود سردرد ،سرگیجه ، دل درد ، زردی چهره و ... بگیره؛ با این اوصاف تحمل فراق از حریم حضرت زینب (س) امانش نمی داد ، رهسپار شد و استوارانه تکلیفش رو عمل کرد.
🌺راوی:
#تقی_صادقپور 🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻کانال
#مدافع_حرم_شهید_علی_عابدینی @shahid_aliabedini