گذار از رئالیسم جادویی به رئالیسم عرفانی | یادداشت دکتر
#محمد_حنیف بر
#دخیل_هفتم#محمد_رودگر در کارنامۀ کوتاه داستاننویسیاش نشان داده است که میکوشد داستاننویسی، متفاوت باشد. او به ادبیات متعهد، اعتقاد دارد. با این حال، هرچند برخی از زوایای دنیای داستانهایش به همذاتپنداری عمیق با خواننده نمیانجامند، از عناصر داستانی بهخوبی بهره جستهاند. ویژگیهای فنی دخیل هفتم این نویسنده که در راستای تکاملی رمان دیلمزاد بررسی میشوند عبارتند از: ۱. علاقه به ساختار پیچیده (از طریق پیرنگ غامض، شکست پیدرپی زمان و ابهامآفرینی) ۲. زبان شاعرانه ۳. تأکید بر فضاسازی و توصیف ۴. استفاده از شیوۀ رئالیسم عرفانی و ماوراءالطبیعه (و در پارهای صحنهها نشان دادن توهمات و صحنههای سوررئالیستی و پیوند دادن داستان با رئالیسم جادویی).
ویژگیهای محتوایی این اثر رودگر نیز از این قرارند: ۱. توجه به موضوعات انقلاب و دفاع مقدس. ۲. علاقه به تبیین باورهای مذهبی و عرفانی. ۳. پیوند دادن داستان با تراث فرهنگ ملی همچون اشعار شاعران کهن و باورهای عامیانۀ نمادین. ۴. عدم قطعیت. و به این همه باید پشتوانۀ غنی پژوهشی و مطالعاتی نویسنده را نیز افزود. خصوصیتی که در اغلب عناصر داستانی بهویژه در گفتگونویسی، شخصیتپردازی و توصیف زمان و مکان خود را نشان میدهد. ۵. مردمحور بودن شخصیتهای اصلی و تاحدودی نگاه نازل به زنان که در این اثر با عهدهدار بودن نقشهای محوری و مثبت توسط مردان و با خیانت ژولیت یا «جوج»، شخصیت هوسران پروین، شخصیت خنثی مادر راوی، دعوت زن شهید از راوی و حتی اشاره به بیصداقتی فاطمه، خود را نشان میدهد.
داستان دخیل هفتم با این جمله آغاز میشود: «همهچیز رو به راه است!» جملهای که بعد از پشت سر گذاشتن ماجراهای بسیار و پناه بردن راوی به پناهگاهش در خانۀ قدیمی اندیمشک از زبان قلم بر کاغذ جاری شده است. و در صفحات بعد بارها تکرار میشود. سپس راوی، مسافر جوانی را در راه تهران به کرج، سوار اتومبیلش میکند که پیشتر شش باغ خیال را از شش عاشق ستانده و اکنون نوبت به ششمین عاشق است. تا با شنیدن ماجرای عشق راوی به فاطمه، دخیل هفتم را نیز ببندد و به مراد دل برسد. راوی که در صفحات بعد بهتدریج معلوم میشود مرد میانسالی در دهۀ پنجم عمر خود است، فرزند پیشنمازی قمی به نام حاجآقا مروت است. او در آخرین سالهای عمر رژیم پهلوی در رشتۀ حقوق دانشگاه تهران پذیرفته میشود و سپس به گروه مبارزاتی فاطمه و برادرش میپیوندد، به همراه بسیاری دیگر از تظاهرکنندگان در سال ۵۷ دستگیر میشود و در زندان کمیتۀ مشترک، سختترین شکنجهها را پشت سر میگذارد. رمان، ماجراهای بسیاری دارد که بیانشان حلاوت خواندن را از کسانی که داستان را نخواندهاند میگیرد.
نشر
#شهرستان_ادبادامه این یادداشت را در آدرس زیر بخوانید:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/8981@ShahrestanAdabpub