@selseleyemoyedostیوسف و زلیخا
باز آمد یوسف امّا بی حجاب
پس زلیخا گشت مست و در عذاب
گر چه پیر و زار بود و هم نحیف
گشته بود از عاشقی پاک و عفیف
چشم نابینا و رخسارش چو زرد
بوی یوسف میشنید از روی درد
گفت ، بوی یوسفم آید همی
کاش بینم من جمالش را دمی
ای خدا گر من ببینم روی او
مست گردم من شبی از بوی او
شکر هر دم گویمت من بیحساب
چون تویی دانا به حال این خراب
لیک با خود کرد یک دم خلوتی
تا بگیرد از خدایش همتی
ناگهان آمد ندا ای بی حیا
سالها تو خواستی یوسف ز ما
چشم تو بر روی او چون بسته شد
عاشقی هم در دلت پیوسته شد
چون خداجو و تو طاهر تینتی
پس دلت هم پاک شد از نیّتی
چون تو را طالب به معنی یافتیم
یوسفی در دام تو انداختیم
تا که طعم عاشقی بینی عیان
بارها کردیم پس تو امتحان
لیک چون ثابت قدم بودی به دل
پس سرشتت بسته شد زین آب و گل
چون که ما را خواستی در عاشقی
پس به هر لطفی بدان تو لایقی
هم جمال و عزت و یوسف تراست
این چنین لطف و کرم بر تو سزاست
گر فقط یوسف ز ما میخواستی
سرّ معنی را بدان نشناختی
لیک وقتی روی کردی سوی ما
باز شد درهای رحمت از دعا
پس بدانید ای رفیقان طریق
این لطافت ها و اسرارش دقیق
چون که او خواهی چ، همه در او بوَد
جملهٔ ذرّات مست هو بُوَد
تا زلیخا یوسف خود میشناخت
هم جمال و عزّت و مکنت بباخت
تا خدای یوسفش شد جلوه گر
هرچه اش از دست شد، آمد به بر
یوسف و هم عزّت جاه و شباب
آمدش گویی که بیند او به خواب
پس خدا خواهیم و مولا در نظر
تا ز لطف او شود روشن بصر
#مهدی_بهشتی_فرد⭕️⭕️