در زندگی ام ردِ پاهای تو مشهود است
ذهن من بیچاره تنها به تو محدود است
کشته شده ام خونم بر گردنت افتاده
اسناد چنین قتلی در چشم تو موجود است
آن سو تو بدون من سر مست غزلخوانی
این سو ریه های من همواره پر از دود است
مانند جوانی که پشت در کنکور است
پایان تلاش من از دید تو مردود است
گم کرده مسیرش را شبگرد خیابان است
این عاشق دیوانه از عشق تو نابود است
لبخند بزن گاهی دیدار میسر نیست
مرگ من درمانده روز خوش موعود است
دریا شده ای تا من پشت تو روان باشم
شیرینی آغوشت پاداش تب رود است
جغرافی دستانت آرامش چشمانم
در مصرع پایانی لب های تو مقصود است
#شیدا_التیام
#شعروغزل_ناب🦋