نقطه محوری و مبنایی بحث ما نگرش متفاوت نسبت به جایگاه #علوم_سیاسی لیبرال و مفهوم #قدرت و #منافع_ملی در رویکرد سیاست خارجی کشور بود که در نتیجه تفاوت نگاه ما به حادثه ۱۳ آبان را حاصل میشد.
از منافع این جلسه برای بنده این بود که نگرش غیرانسانی لیبرالیسم به #سیاست را بهتر درک کنم و خودم را برای مواجهههای سختتر در آینده آماده کنم. اگر بخواهم در مقطع کارشناسی ارشد وارد رشتههای علوم انسانیِ امروز دانشگاههای مهم کشور شوم، ممکن است در این جریان سهمگین غرق شده و از دست رفتن #انسانیت، #دین و #دنیا ی خود را با ادبیاتی زیبا توجیه کنم.
این خطر بزرگی است که باید پیش از تصمیم برای ورود به چنین عرصههایی برای رویارویی با آن آماده شوم...
مگر ما در این دانشگاه چه گفتیم که اینهمه توهین، تهمت و دروغ علیه ما مطرح میکنند؟
گناه ما چیست؟ این است که نقد کردیم؟ این است که گفتیم خود را متصل به هیچ جناحی نکنید و هویت دانشجویی خود را لکهدار نکنید؟ تقصیر داریم که به دخالتهای فرادانشگاهی در دانشگاهمان معترضیم؟ گور پدر جناح چپ و جناح راست... مگر ما #دانشجو نیستیم؟ مگر نباید #مستقل عمل کنیم؟!
چرا اینقدر بیاخلاقی؟ چرا #تحریف_تاریخ؟ بچههای #انجمن_اسلامی_دانشجویان_۱۳۴۸ هزینهی چه چیزی را میپردازند؟ مگر شما نمیگویید روشنفکرید و به #زنده_باد_مخالف_من معتقدید؟ پس چرا از یک انتقاد ساده و خیرخواهانه برآشفتید و علیه #شخصیت و نگاه منتقد خود دروغپراکنی و توهین میکنید؟
مگر این دنیا چند روز است؟ مگر چند روز در این دانشگاه درس میخوانیم؟ ارزشش را دارد که آخرت خود را فدای این لحظات زودگذر کنیم تا منافع فلان آقا و فلان نهاد خارج از دانشگاه تأمین شود؟
برخی اوقات که به گوشمان میرسد که چه دروغها و تهمتهای ناروایی به ما میچسبانید، دلمان میلرزد... ما که میگذریم، امیدوارم خداوند به دادمان و به دادتان برسد در سرای آخرت...