"
#قیف_سر_و_ته_شده_است "
قیف سر و ته شده است و تعداد دانشگاهیان در 25 سال، حدود 2400 درصد افزایش یافته است، اما حالا که شاید سرکنگبین صفرا فزوده است و آثار قیف دیدن مقوله انسانی ای به نام ادامه تحصیل رخ نشان داده، کمتر کسی از ایده ی قیف دفاع می کند، 4800000 دانشجو یعنی عملا
#دانشگاه فرق زیادی با
#کف_جامعه ندارد و عدم تناسب محیط کار و بازار با جماعت فارغ التحصیل این سیستم خود تبدیل به مسئله علی حده ای برای سیستم مدیریتی کشور شده است. شاید بتوان این وارون شدگی را کمی مثبت هم دید به در دسترس همه قرار گرفتن آموزش شاره ای داشت اما مسئله واقعی تر این است که در پس این همگانی شدن و عمومی شدن رشد کاریکاتوری ای پدید آمده است که اساسا الگوی زیست
جامعه دانشگاهی را با تغییراتی روبرو کرده است. دیگر حضور و تحصیل در دانشگاه به مثابه یک پروژه با زمان محدود 4 ساله برای افزایش مزیت و کارآیی نگاه نمی شود بلکه جمع زیادی از افرادی که در دانشگاه زیست کرده اند، امروز این تحلیل را دارند که در بیرون دانشگاه خبری نیست و خوب است به هر ترتیب که شده ولو برای حفظ پرستیژ تحصیلات تکمیلی را هم ادامه دهند و مثلا 10 الی 15 سال در دانشگاه بمانند.
در چنین فضایی است که تکثر به اوج رسیده حاصل از این نوع زیست بر همه شئون زیست دانشگاهی سایه می افکند و مناسبات سیاسی و فرهنگی دانشگاه را هم دچار صورت بندی جدید می کند.
🔵بدون تردید کم رمق شدن کنش های
#سیاسی و
#فکری عمیق در دانشگاه، بسته شدن فضای شنیدن
#نقد در این محیط و رشد محیط
#مبتذل و بعضا
#سخیف، آثار ابتدایی چنین زیستی در دانشگاه است. زیستی که در آن درس به ما هو درس مسئله است و از آنجایی که باید برای ادامه تحصیل و احیانا پیش بردن زندگی به فکر معیشت هم بود، مسئله اشتغال در دوره دانشجویی به مسئله اول تبدیل می شود، وقتی زیست دانشجویی خیلی طولانی می شود فشار اقتصادی بر روی خانواده ها حداکثری شده و عموما دانشجویان را راهی بازار کار کاذب می کنند عده ای از درون همین فضای دانشجویی نان و پالمی می خورند و به سراغ مقاله نویسی و پایان نامه نویسی می روند و جماعت کم بضاعت تر به لحاظ علمی یا کسانی که این مسیر را صحیح نمی دانند به سراغ شغل های دیگر می روند که خیلی تناسبی هم با محیط دانشجویی ندارد، خب حالا دانشجو یا استادی که تمام فکر و ذکرش حول و حوش همین چیز ها می چرخد در دانشگاه نیاز به چه چیزی دارد؟ فوق برنامه ای
#مفرح و شاد یا سکر آور.
آیا در این فضا می توان حرف فکری جدی و عمیق شنید؟ آیا می توان دانشجو را دعوت به مباحثه ای عمیق در باره آثار سیاست و سیاست ورزی در دانشگاه نمود؟ در
#16_آذر امسال جماعتی گله داشتند که چرا عده ای دانشگاه را مبتذل کرده اند و حرف از
#شادی و خنده و جنگ می زنند، البته به نظر می رسد بخشی از این انتقادات به خاطر این بود که چرا جماعت مقابل با این تیپ کارها به دنبال
#جذب جمعیت است و احتمالا اگر خودشان
#زودتر به فکر چنین برنامه هایی می افتادند، می توانستند ساعت ها بر منبرها و کرسی برای آن ابعاد مختلف
#علمی و
#جامعه_شناسی ردیف کنند!!! آنها معمولا دانشگاه را خصوصا در روز 16 آذر برای بدل کردن بساط
#منبرهای_یک_طرفه سخنرانان
#حزبی می خواهند و دانشجویان را هم برای
#سوت و کف زدن پای همین بساط و جالب است این جریان در 16 آذر امسال
#حتی_یک_برنامه به شکل گفتگو یا
#مناظره هم برگزار نکرد، ولی این در تصویر واقعیت دانشگاه توفیری ایجاد نمی کند و مسئله اصلی دانشگاه همان است که بالا گفته شد 4800000 دانشجویی که که بیش از 90 درصدشان هیچ گرایش سیاسی ای ندارند و اتفاقا در محیط پیرامونی خود در خانواده و غیره هم هم چنان موثرند 90 درصدی که پای منبر دکتر اینترنت و پرفسور تلگرام و استاد تمام اینستاگرام سلیقه اش هم به شدت مک دونالدیزه و فست فودی شده است.
قسمتی از یادداشت جناب آقای
#زعیم_زاده (
telegram.me/pasazsalam) در مورد "جنبش دانشجویی"
✅ @SaeedTavanarad