با آن نگاه تند تو طوفان شروع شد
بغضم شکست! بارش باران شروع شد
ای رود پر خروش! به دریا که دل زدی
سر بردنم به برّ و بیابان شروع شد
شلّیک کردهام به همه خاطراتمان
حبسیّههام گوشهی زندان شروع شد
یک دست جام ناله و یک دست شوکران!
رقصی چنین میانهی میدان شروع شد
ماتم گرفته گنبد شهرم بدون تو!
شبهای بیستارهی تهران شروع شد
پاییز رفت و شادی یلداست در دلم
غافل از اینکه تازه زمستان شروع شد
#سجاد_شاکری #غزل #یلدا@Sadjadshakeriسجـّـاد شـاڪرے