زمينه و زمانه
#ژان_ژاك_روسو در گفتوگو با سياوش جمادی
@Social_Science#فيلسوف_آزادیاشتياق شديد
روسو به آزادي چنان است كه ممكن است در مقام قدرت از يك ضد آزادي شديد سردربياورد
جمادي: نقشي كه
روسو در اين جريان ايفا ميكند تا حدودي زاهدانه است يعني حالت زهدگرايي در آن وجود دارد و عقيده واقعي خود او اين است كه اي كاش، انسان به كمونهاي اوليه و همان انسان طبيعي بازمي گشت زيرا در ذهن او اين نكته وجود دارد كه تمدن، تباهيآور است. اما از آنجايي كه زمانه برگشتناپذير است، ناچار ميشود قرارداد اجتماعي را بنويسد و جمله بسيار ژرف و تعيينكنندهاي را بيان ميكند، اينكه «انسان آزاد به دنيا ميآيد اما از هر طرف در زنجير است.» با اين زنجيرها چه بايد كرد؟ اين زنجيرها چگونه ساخته شدهاند؟ تعارض جامعه و فرد چگونه حل ميشود؟ تعارض آزادي فردي و تعهدات اجتماعي چگونه بايد حل شود؟ پرسشهاي
روسو از اين قبيل است اما چون نگاه او برخلاف بقيه فيلسوفان روشنگري مثل ديدرو و دالامبر و ولتر و كندورسه و امثال آنهاست، در وهله اول، چندان به خردگرايي و راسيوناليسم اعتماد مطلق ندارد و دوم اينكه نسبت به تمدن و پيشرفت آن، خوشبين نيست. از اين جهت،
روسو نسبت به ساير فيلسوفان معروف به فيلسوفان روشنگري قرن هجدهم يا اصحاب دايرهالمعارف يك حالت استثنا و منزوي دارد و از آنجايي كه به يك نوع فساد در تمدن باور دارد- به درست و غلط آن كاري ندارم- برخي او را حتي الهامبخش روبسپير و ديكتاتوري فضيلت يا ديكتاتوري گيوتين يا به قول هگل در كتاب «تاريخ فلسفه»، آزادي گيوتين ميدانند... .
متن كامل اين گفت و گو را در لينك زير مي توانيد بخوانيد؛
http://etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=747&PageNO=7"
#سياستنامه" صفحه اي از روزنامه "
#اعتماد" است كه به فلسفه، تاريخ، سياست و جامعه شناسي مي پردازد.
👥کانال علوم اجتماعی
👥Telegram.me/Social_Science