#خاص_گرایی، مهم ترین معضل
#جهان_اسلام @Social_Science🔴 گفتوگوی نشریه ای دانش جویی با
#حسن_محدثی گیلوائی
دربارهی وحدت مسلمانان
@HasanMohaddesi⁉️دورکیم، معتقد است که دین کارکرد وحدتبخشی در جامعه دارد. تحلیل شما چگونه است؟
📄من میپرسم کدام دین؟ و وحدت بین چه کسانی؟ معتقدم نوع گرایش دینی مهم است. در بسیاری از تحقیقاتی که انجام شده است، دین امری کلّی لحاظ شده است و بدین ترتیب دربارهی آن احکام کلی هم صادر خواهد شد. گویی که دین امری واحد است و میتوان ویژگیهای کلی بدان نسبت داد. اما من بر این باورم که نمیشود دربارهی همهی ادیان، حکمی واحد صادر کرد. در مورد بحث شما، برداشت من این است که باید به این مسأله توجه کرد که آیا نوعِ تفسیر و برداشتی که از دین ارائه میشود دارای گرایشهای عامگرایانه است یا خاصگرایانه؟ و کدامیک از این گرایشها در مبانی و اندیشهها غلبه دارد؟ ادیانی که جهتگیریهای عامگرایانه دارند، چتری بر سر بخش اعظم جمعیت
جهان میکشند. در مقابل ادیانی قرار میگیرند که گرایشی خاصگرایانه دارند و تنها برای قوم، نژاد و ملیتی خاص ادعای سعادت و نجات دارند. گروه اخیر، بیشتر کارکرد تفرقهگرایانه دارند و نمیتوان انتظار ایجاد وحدت از آنان داشت.
بهطور مشخص،
اسلام در جامعهای ظهور کرد که قبایل مختلف وجود داشتند و خیمههای هویتی مختلفی حضور داشت. اما
اسلام با چتر فراگیری آمد و بیان کرد که «الله» خدای همهی انسانها است و تلاش کرد هویت قبیلهای را درون هویت اعتقادی از بین ببرد. پیامبر
اسلام کوشید "ولای عقیدتی" را جایگزین "ولای قبیلهای" سازد. میدانیم که جنسیت، قومیت، ملیّت، و نژاد چهار متغیر زیستی-اجتماعی (bio-social) هستند. با تولد انسان، این ویژگیها به او منسوب میشود و نمیتوان آنها را تغییر داد. این متغیرها در طول تاریخ بشر، عامل تفرقه بودهاند. ادیان،
جهانبینیها، و ایدهئولوژیهایی که خاصگرایانه باشند نیز عامل تفرقه هستند. بهطور مثال، به فمنیسم این نقد وارد است که در گرایش رادیکال خود، زنان را برتر از مردان میداند و از لحاظ اجتماعی به تفرقه تأکید میکند. در مقابل، ایدهئولوژیای که بر انسان بهطور کلّی تأکید دارد، عامگرایانه است و میتواند عامل وحدت باشد. گرایش دینیای که بین عرب و عجم، زن و مرد و سفید و سیاه تفاوت قائل نیست، یک نگاه عامگرایانه دارد و برای ایجاد اتحاد بین انسانها مفید است. اما باز هم در میان همین دین یعنی
اسلام که در آغاز گرایشهای عامگرایانه داشته است، در سیر تاریخیاش گرایشهای خاصگرایانه بروز یافت که موجب بروز رفتار فرقهای گردید.
حال باید دید که ادیان در تحولات تاریخی خود چگونه پیش رفتهاند. به قرآن نگاه کنیم، چهار دینی که در حوزهی تمدنی
اسلام هستند -یعنی یهود، مسیحیت، آئین صابئین، و دین زرتشتی- را به رسمیت میشناسد و آنها را اهل کتاب برمیشمارد. بعدها و در سیر تحول تاریخی
اسلام، دامنهی شمول اهل نجات تنگتر و تنگتر شد. حتا قرآن را (إنّ الدین عندالله
اسلام) خاصگرایانه تفسیر کردند و
اسلام را فقط دین محمد (ص) خواندند نه دین تسلیم قلبی و عملی به خداوند که مصادیق تاریخیاش از ابراهیم (ع) تا محمد (ص) قابل جستوجو است. در این فرآیند خاصگرایانه شدن، در آغاز تنها این مسلمین هستند که به بهشت میروند. بعد هم گفته میشود شیعیان یا اهل سنت به بهشت میروند. این نگاه، یک رویهی تفرقهگرایانه است که به تفکیک و نزاع منجر خواهد شد. در نتیجه میبینیم که در این حوزه نیز، ادیان، رفتارهای متضادی از خود بروز دادهاند. لاجرم، این ادعای کلّی که دین وحدتبخش است درست نیست. دین به همان میزان هم میتواند تفرقه و نفاق ایجاد کند و در کنار چهار متغیر زیستی –اجتماعی مذکور، یکی از مهمترین متغیرهای تفرقهافکن بین بشریت بوده است.....
@HasanMohaddesi👥کانال علوم اجتماعی
👥https://telegram.me/joinchat/B8dgVjzw2lSWh3ZSpj1VhQمتن کامل این گفتگو را در فایل زیر بخوانید:
👇👇👇