کانال روشنفکران
The world is falling
So cold and grey
Shallow and empty life lingers on
It grieves my heart, it tears me apart
I hear this constant disharmony
"Now
Now I ride with the mocking and friendly ghouls on the night-wind
And play by day in the catacomb
I know that light is not for me"
Lost in a dead world
With broken wings
Human reality feeds upon a whore
For what idols have these lowlifes bowed their heads
To build up an empty world?
Kill the bitch on the cross
Scorn their sacred loss
And the sheeps are making love to the madness of the flow
Is this all they know?
Madness of the flow
Is this all they know?
The madness of the flow will take the final blow
As the sun goes down over mankind's tomb
In the universal graveyard of filth and slime
This is our time
I'm lost in the sick world
Beholding the corruption
Curse them all
Lead them astray
It grieves my heart
They won't go away
"Now I ride with the mocking and friendly ghouls on the night-wind
And play by day in the catacomb
I know that light is not for me
Save that rock
But I know always that I am an outsider
Stranger in this century
Stranger among those who are still men
دنیا در حال فروپاشی است
خیلی سرد و خاکستری
زندگی کم عمق و خالی ادامه دارد
این قلبم را غمگین می کند، تکه تکه ام میکند
من این ناهنجاری مداوم را می شنوم(تشبیه به
موسیقی گوشخراش)
حالا
(حالا من با غولهای(موجودات افسانهای که از اجساد تغذیه میکنند) شوخ و خونگرم در باد شب میتازم
و روزها را در مقبره خود را به مردن میزنم کنید(منظور از دو جمله اخیر پرداختن پنهانی به افکار آگاهانی که در گذشته کشته شدند و پنهان کردن این افکار در رفتار روزمره است)
می دانم که نور برای من نیست)(تکرار)
در دنیای مردگان
با بال های شکسته سردگم هستم
واقعیات انسانی از یک (مغز(ایلومیناتی))فاحشه تغذیه می کند
این جاهلان نمیدانند برای چه آرمانهایی سرهایشان را خم کرده اند
برای ساختن یک دنیای پوچ؟
فاحشه(ایلومیناتیها) را به صلیب بکش
نابودی مقدسات آنها را به مسخره بگیر
و گوسفندان عاشق جنون جریان (حرکت گله) هستند
آیا این تنها چیزی است که آنها می دانند؟
جنون جریان
آیا این تنها چیزی است که آنها می دانند؟
جنون جریان ضربه نهایی را خواهد خورد
در حالی که خورشید بر سر قبرستان بشریت غروب می کند
گورستان جهانی پلیدی و لجن
این وضعیت دوران ما است
من در این دنیای بیمار سردرگمم
و به فساد مینگرم
لعنت به همه آنها(انسانهای جاهل)
آنها را از من دور کن
این دلم را غمگین می کند
که آنها (از بین)نخواهند رفت
(تکرار)
آن سنگ را نگاه دار(احتمالا اشاره به داستان هابیل و قابیل که یعنی مرا با سنگ از روی حسادت و جهل نکش)
اما من می دانم که همیشه برای شما یک غریبه هستم(افکارم را تحمل و درک نمیکنید)
ناشناسی در این قرن
ناشناسی در میان کسانی که هنوز مرد(انسانهای آگاه) هستند...
#موسیقی #موسیقی_خارجی@Roshanfkrane