#ترس_از_مرگ_و_اقتضای_حالآگاهی
از این که ما دمی میان دو عدم یا هیچی در میان دو بینهایت هستیم به یک نگاه عینی که کاملا مستقل
از اراده باشد نیاز دارد. اما اراده، انگیزه
ترس از مرگ را می پذیرد
و این انگیزه، به واسطه قوه تعقل فراهم می شود. در موجودات دیگر با وجود داشتن اراده به دلیل فقدان قوه تعقل،
ترس از مرگ نیز وجود ندارد
و اراده آن ها تنها انگیزه هایی که در زمان
حال بر آن ها عرضه می شود را دریافت می کند:
"انسان به واسطه ظرفیتش برای داشتن تصورات غیرشهودی، که به وسیله آن ها فکر
و تامل می کند، افق دید بسیار گسترده ای دارد که آن چه را غایب
و گذشته
و آینده است، در بر می گیرد...پیشرفت های عظیم نوع بشر، ورای انواع
از طریق تفکر حاصل می شود"
#آرتور_شوپنهاوراما
از طرفی دیگر می دانیم که آنچه واقعیت دارد زمان
حال است
و آینده
و گذشته وجود واقعی ندارند. هر انگیزه ای ولو
ترس از مرگ که مربوط به آینده است، در زمان
حال بر اراده اثر می کند
و حال از اراده جداشدنی نیست. بنابرین با توجه کردن به
اقتضای حال و پرداختن به آن، می توان
ترس و آشفتگی بیش
از حد
از مرگ را
از میان برداشت:
"بنابراین نباید به بررسی گذشته پیش
از زندگی
و یا آینده پس
از مرگ بپردازیم؛ بلکه باید
حال را به منزله تنها صورتی که اراده، خود را در آن پدیدار می سازد بشناسیم. نه
حال از اراده خواهد گریخت نه اراده
از حال. لذا هر کسی که به زندگی آنچنان که هست راضی باشد،
و هر کسی که به طریقی آن را تایید کند، می تواند با اطمینان آن را بی پایان در نظر بگیرد،
و می تواند
ترس مرگ را همچون یک فریب
از خود دور سازد این فریب با
ترس ابلهانه
از اینکه همواره ممکن است
از حال محروم شود بر او ظاهر می گردد
و او را با هوس زمانی بدون
حال می فریبد"
#آرتور_شوپنهاور#محسن_کوچکی#فلسفه@Roshanfkrane