جواد فروغی یک پرستار بیمارستان و جزو کادر درمان است... تیرانداز المپیکی ایران پیش از این گفته بود: «تیراندازی را در طبقه منفی دو بیمارستان به صورت کاملا اتفاقی شروع کردم. برای اولین بار سال ۸۹ یا ۹۰ بود که تپانچه بادی را به من نشان دادند تا تیراندازی کنم، در همان تجربه اول حدود امتیاز ۸۵ زدم و کسی که مسئول بود از من خواست تا پیگیر باشم. تشویق او باعث شد تا سراغ تیراندازی بروم و با مربگیری آقای خدابنده لو کارم را شروع کردم.
چفیه ای که جواد فروغی به اون سجده کرد، مربوط به دفاع مقدس هست.
شهید عبدالرحمان رحمانیان در سال ۱۳۴۲ش در سالهای #خون و #حماسه سالهای #افتخار و #شهادت و در روزهایی که موج اعتراضات مردم، سرآغاز تحولات انقلابی بهشمار میرفت، در #شهرستان_جهرم در #استان_فارس چشم به جهان هستی گشود. عبدالرحمان، دوران کودکی را تحت حمایت پدر و مادری مهربان و زحمتکش، به کسب #معارف_دینی و #مذهبی پرداخت و از همان سنین کودکی، روح بیتاب خود را در #چشمهسار #نماز و #نیایش تطهیر داد. پس از پشت سر نهادن دوران کودکی و آغاز بهار علم و دانش، راهی مدرسه شد و تحصیلات خود را در #هنرستان_فنی و #حرفهای تا سال سوم در رشته #راه_و_ساختمان ادامه داد. با اوجگیری #مبارزات_انقلابی مردم علیه #رژیم#سفاک_پهلوی او نیز در صفوف انقلابی سربازان روحالله (ره) قرار گرفت و با حضور فعالش در اکثر #راهپیمائیها و #تظاهرات و #پیروزی نهائی انقلاب #دین خود را ادا نمود و پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی نیز با حضور سبزش در جبهههای نبرد حق علیه باطل چون سرپل ذهاب و گیلانغرب، حماسهها و رشادتهای فراوانی از خود نشان داد.
آرزوى پيروزى اسلام و شهادت از آرزوهاى هميشگى او بود. پدرش مى گويد: «روزى در تراس منزل، رو به قبله ايستاده بوديم. به او گفتم: فرزندم، منطقه #معلول شدن، #اسير شدن و حتّى #شهيد شدن دارد. او گفت: پدر جان من همه اين مسائل را مى دانم، ولى بايد براى #پاسدارى از خون شهدا و انقلاب به جبهه برويم. بايد به دستورات رهبر انقلاب گوش دهيم. و همان طور كه امام حسين(ع) نيز در راه اسلام شهيد شدند و با خون خودشان نهال اسلام را آبيارى كردند، ما هم بايد همان طور باشيم. شايد اين #افتخار نصيب من هم بشود.»
او همواره به شهدا #غبطه مى خورد و مى گفت: «خوش به سعادت آنان كه در طريق اللَّه به سعادت جاودانه دست يافتند.»