«ديگران»از تماشای كدام آب بر میگشتند
آنها كه تنها نامشان را میدانستيم
چشمهای من ديگر كم سو شدهاند و خوب نمیبينند
آنها نه پير میشوند نه میميرند
ما نبايد سر به سرشان میگذاشتيم
يكی از آنها گفت :
نمیخواستم اين اتفاق بيفتد
ابتدا خوب به چشمهايش نگاه كردم،
يك جفت كبوتر در آنها پرواز كردند و رفتند
بیاختيار دوگلوله به سمتشان شليك كردم
بعد چايی برای خودم ريختم و
پشت بندش سيگاری گيراندم و
به تماشای آبهايی رفتم
كه تازه به سيروان سرازير شده بودند...#علی_الفتی #ڕاوێژیسم 📎 @rawezhism