📝 گزارش خبری نشست واکاوی مفهوم رنج در زندگی با رویکرد روانشناسی مثبت (قسمت اول)
📍در این نشست که در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳ در سالن سیمرغ دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، اساتید مدعو در حوزه رنج به بیان دیدگاه های خود پرداختند. سخنرانان به ترتیب جناب آقایان دکتر نیما قربانی ، دکتر رضا محمدی چابکی ، دکتر شهریار شهیدی و جناب آقای پیمان رحیمی نژاد بودند، که در ادامه نیز آقای دکتر مهدی نساجی، سرکار خانم دکتر فریبا زرانی و جناب آقای سعید انصاریان هم نقطه نظرات خود را پیرامون رنج در زندگی مطرح نمودند.
🔹در ابتدا آقای دکتر نیما قربانی به ارائه تفکیکی کاربردی از مفهوم درد و رنج و زجر پرداختند. درد روانی یعنی درد دوست داشته نشدن، درد برآورده نشدن نیازهایی که از هویت انسانی سرچشمه می گیرند و زجر دردی عامدانه است که با مفاهیم انتقام جویی و تنبیه چه از طرف خود و چه از سمت دیگری قرابت دارد و رنج درد بی حاصل است.در واکاوی علت تمایل بعضی انسان ها به رنج بیهوده ایشان گذری به مفاهیم فرویدی اجبار تکرار داشتند و درنهایت چالش بی پایان زندگی انسان را تشخیص درد و رنج و زجر از یکدیگر و راهکاری عملی برای این تفکیک را توجه به نتیجه ی رنج در خوش حال یا غمگین ساختن فرد دانستند.
🔸دکتر رضا محمدی چابکی صحبت خود را با بررسی تاریخ مواجه انسان با رنج در فلسفه آغاز کردند:
در دوره تراژدی یونان مقابله با رنج وجود نداشت و غایت وجودی انسان انحلال و یکی شدن با جهان بود. از دوره مدرن به بعد تلاش برای مقابله با رنج با استعلای انسان بر طبیعت و غلبه بر آن مطرح شد و این سلطه گری به فجایع عظیمی مانند جنگ جهانی انجامید.
در ادامه ایشان به چرخه رنج و ملال در فلسفه شوپنهاور پرداختند:
شوپنهاور میگوید منشا اراده انسان برای رسیدن به هدفی، رنجِ حاصل از نداشتن آن است؛ اما پس از رسیدن به هدف، ملال ایجاد میشود و انسان دائما آونگی سرگردان میان ملال و رنج است.
برای خروج از چرخه رنج و ملال دو راهکار عمده وجود دارد: هنر و دل کندن از تعلقات یا خویشتنداری.
رنج ملایم یا رنج سازنده با مفهومِ منطقه تقریبی رشد ویگوستکی (ZPD) همخوانی دارد. ما برای رشد، فعالیتهایی برای خود درنظر میگیریم که کمی بالاتر از سطح تواناییهای ماست.
رنج ملایم سه سطح شناختی، عاطفی و مهارتی_حرکتی دارد.
سطح شناختی آموزش و توضیح نتایج رنج ملایم است. سطح عاطفی حمایتهای روانی و تشویقهاست. در سطح مهارتی_حرکتی از روانشناسی تغییر رفتار استفاده میشود و بدین گونه والدین و یا خود انسان در سال های بزرگسالی میتوانند مسیر تحمل رنج ها را هموار ساخته و بر آن سوار گردند.
🔹دکتر شهریار شهیدی با دو بیتی زیبایی از باباطاهر شروع کردند:
پیمانه چو شد تهی دگر پر گردد...
داستان سیسیفوس و زئوس به بیهودگی و بیمعنایی زندگی اشاره دارد. فعالیت سیسیفوس ما را به یاد زندگی خودمان میاندازد. زندگی روزمره تکراری که مدام فعالیتهای عبث در آن انجام میدهیم.
این رنج بیهوده از عهده اراده ما خارج به نظر میرسد. پس چه باید کرد؟
افزودن چند عامل به دنیای سیسیفوسی ما، رسالت روانشناسی مثبت است:
1_خودتعالیگری: بیرون آمدن از تلههای روانی و دیدن خود از بیرون و با فاصله ست.
2_ شفقت: شفقتدرمانی به عنوان یک روش درمانی موثق و نیرومند قابل استفاده است. رنج ما در بسیاری مواقع از عدم ارائه و عدم دریافت شفقت است.
https://t.center/pospsy_lab