مقاله از سوزان بلکمور درباره تجربههای نزدیک به مرگ (NDE) هست. بلکمور میگه که این تجربهها لزوماً نشوندهنده وجود زندگی پس از مرگ نیستن و میتونن با عوامل علمی و روانشناختی توضیح داده بشن.
و میاد توضیح میده که ریموند مودی در سال ۱۹۷۵ کتابی نوشت که باعث شد خیلیها فکر کنن NDEها اثباتی برای زندگی پس از مرگ هستن. اما بلکمور میگه که این نتیجهگیری درست نیست، چون افرادی که این تجربهها رو داشتن واقعاً نمردن و مغزشون هنوز فعال بوده.
حالا بلکمور به چند تا از توضیحات ممکن اشاره میکنه:
انتظارات و باورها: انتظارات فرهنگی و مذهبی میتونن شکل تجربههای نزدیک به مرگ رو تحت تأثیر قرار بدن. برای مثال، افراد در فرهنگهای مختلف چیزهای متفاوتی رو میبینن.
تأثیرات دارویی: داروها و مواد شیمیایی که در زمان بحران به بیمار داده میشه، میتونن تجربههای عجیب و غریبی ایجاد کنن.
کمبود اکسیژن (آنوکسی): کمبود اکسیژن در مغز میتونه منجر به تصاویری مثل تونل نورانی بشه.
فعالیت لوب تمپورال مغز: تحریک این بخش از مغز میتونه باعث توهمات، یادآوری خاطرات و تجربههای خارج از بدن بشه.
بلکمور نتیجه میگیره که همه این عوامل میتونن توضیح بدن که چرا مردم تجربههای نزدیک به مرگ دارن، بدون اینکه نیاز باشه به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشته باشیم. یه جورایی این تجربهها بیشتر نشوندهنده عملکرد پیچیده مغز ما هستن تا اثباتی برای حیات پس از مرگ.
مخلصیم.