#تهمت_دشنام_دادن_پیامبر_به_خدایان_مشرکین🤔#پرسش❔ دليل اصلى شروع جنگ ها و کشمکش ها بین قریش و محمد چه بوده است؟؟
تاریخ ابن خلدون يكى از معتبرترين كتب تاريخى اسلام است، ابن خلدون مورخ بزرگ اسلام در صفحه ٣٩٥ كتاب خود چنین نوشته است:
فرزندان عبدالمطلب را که در آن روزگار چهل تن بودند، بر طعامی که علی ابن ابی طالب
به فرمان او [محمد] ترتیب داده بود، فراخواند و آنان را
به اسلام دعوت کرد و وعده داد و آنان سخنش را شنیدند و پراکنده شدند
👈🏿 آنگاه که
به سب[فحش
دادن]
خدایان و عیبجویی از آنان پرداخت، قریش را گران آمد و
به خلافش برخاستند و دشمنی آشکار کردند
👉🏿با اين وجود برخلاف ادعاى مسلمانان و متوليان اين دين، مسبب تمام جنگ ها و کشتار ها فحاشی محمد
به خدایان قریش بوده است و نه چيز ديگرى.
❗️❗️💠#پاسخ💠👌خداوند
به صورت روشن و صریح دستور می دهد که مسلمین حق ندارند که بتهای
مشرکین را مورد سب و
دشنام قرار دهند و می فرماید ؛
«وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ » « (معبود) كسانى را كه غير خدا را مى خوانند
دشنام ندهيد مبادا آنها (نيز) از روى ظلم و جهل خدا را
دشنام دهند » ( انعام 108 )
❕از بعضى روايات استفاده مى شود، جمعى از مؤمنان بر اثر ناراحتى شديد كه از مساله بت پرستى داشتند، گاهى بتهاى مشركان را
به باد ناسزا گرفته و
به آنها
دشنام مى دادند، قرآن صريحا از اين موضوع، نهى كرد و رعايت اصول ادب و عفت و نزاكت در بيان را، حتى در برابر خرافى ترين و بدترين اديان، لازم مى شمارد.
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 467
❕دليل اين موضوع، روشن است، زيرا با
دشنام و ناسزا نمى توان كسى را از مسير غلط باز داشت، بلكه
به عكس، تعصب شديد آميخته با جهالت كه در اينگونه افراد است، سبب مى شود كه
به اصطلاح روى دنده لجاجت افتاده، در آئين باطل خود راسخ تر شوند، سهل است زبان
به بدگويى و توهين نسبت
به ساحت قدس پروردگار بگشايند، زيرا هر گروه و ملتى نسبت
به عقائد و اعمال خود، تعصب دارد .
📚تفسیر نمونه ج 5 ص 393
❕پیامبر گرامی نیز مامور بود که با
مشرکین مدارا کند و
به بتهای آنان ،
دشنام ندهد ، چنان که در روایتی آمده است ؛
«جبرئيل
به نزد
پیامبر آمد و گفت: اى محمد! پروردگار تو ، تو را سلام مى رساند و مى گويد تو را كه: مدارا كن با خلق من »
📚الکافی ج 2 ص 116
👌پیامبر گرامی نیز
به این امر الهی ، جامه عمل پوشانند و هم خود هیچگاه بتهای
مشرکین را
دشنام نمی دادند و هم مسلمین را از این عمل نهی می کردند و خطاب
به آنها می فرمود ؛
« از
دشنام گويى بپرهيزيد؛ زيرا خداوند عزّوجلّ ناسزاگوىِ بد دهن را دوست ندارد »
📚بحار الانوار ج 79 ص 110
❕حال ملحد
به نقلی
👈 بدون سند و ضعیف
👉 از ابن خلدون استناد کرده است که
پیامبر گرامی ، در ابتدای دعوت علنی خود در جمع خویشان ، بت های
مشرکین را سب و
دشنام داده است ،
به همین خاطر ، خویشان مشرک او از اطراف
پیامبر پراکنده شده و با او دشمنی کردند
❗️👌در حالی که ابن خلدون ، گذشته از آنکه در نزد شیعه جایگاهی ندارد ، در نزد بزرگان اهلسنت هم جایگاهی ندارد ، تا جایی که ابن حجر هیثمی از بزرگان اهلسنت او را
👉لعنت می کرد و دشنامش می داد ؛
👉📚الضوء اللامع لاهل القرن التاسع ، سخاوی ، ج 4 ص 147
👌و نقل ابن خلدون ، خلاف نقل بزرگان مورخین است که آنان جریان مذکور را چنین نقل می کنند ؛
«خداوند
پیامبر را مأمور نمود تا خويشاوندان خويش را
به آيين خود بخواند. پيامبر نيز پس از بررسى جوانب،
به على بن ابى طالب- كه آن روز بيش از سيزده يا پانزده سال نداشت،- دستور داد كه غذايى آماده كند و همراه آن شيرى باشد. سپس 45 نفر از سران بنى هاشم را دعوت نموده و تصميم گرفت در ضمن پذيرايى از مهمانان راز نهفته را آشكار سازد، ولى متأسفانه پس از صرف غذا پيش از آنكه او سخن آغاز كند، يكى از عموهاى وى (ابو لهب) با سخنان سبك و بى اساس خود، آمادگى مجلس را براى طرح موضوع رسالت از بين برد. پيامبر مصلحت ديد كه طرح موضوع را
به فردا موكول سازد؛ سپس فردا برنامه خود را تكرار كرده و با ترتيب يك ضيافت ديگر، پس از صرف غذا رو
به سران فاميل نمود و سخن خود را با ستايش خدا و اعتراف
به يگانگى وى آغاز كرد و چنين فرمود ؛
«
به راستى هيچگاه راهنماى يك جمعيّت
به كسان خود دروغ نمى گويد؛
به خدايى كه جز او خداوندى نيست، من فرستاده خدا
به سوى شما و
به عموم جهانيان هستم؛ هان! اى خويشاوندان من، شما بسان خفتگان مى ميريد و همانند بيداران، زنده مى گرديد و طبق كردار خود مجازات مى شويد و اين بهشت دائمى خدا است [براى نيكوكاران] و دوزخ هميشگى او است [براى بدكاران]. »
🔸 ادامه
👇