ای درخت آشنا
شاخههای خویش را
ناگهان کجا جا گذاشتی؟
یا بهقول خواهرم، فروغ،
دستهای خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
این قرارداد تا ابد میان ما برقرار باد:
چشمهای من بهجای دستهای تو؛
من به دست تو آب میدهم،
تو به چشم من آبرو بده.
من به چشمهای بیقرار تو قول میدهم:
ریشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد؛
ما دوباره سبز میشویم.
#قیصر_امینپوریکشنبه ۱۴اسفند۱۴۰۱، یک روز پیش از روز درختکاری، درخت پستهٔ سیصدسالهٔ باغستان سنتی قزوین که ۵ سال دربرابر پل سیمانی مقاومت کرده بود، بهدست شهرداری قزوین ریشهکن شد تا این پل همچنان در مسیر خود ریشههای بیشمار درخت دیگر را، ریشههای شهر را، نابود کند.
یکشنبه ۲۱اسفند۱۴۰۱، بهاحترام این درخت که نماد مقاومت در مقابل توسعهٔ ناپایدار بود و بهاحترام صدها درخت ازدسترفتهٔ باغستان سنتی قزوین در مسیر توسعهٔ نابخردانه و بیفکر و بهاعتراض به این رویکرد ناصواب در مدیریت شهر، بههمراه جمعی از دوستان باغستان گرد هم آمدیم و ریشههای چند نهال نحیف پسته را در باغستان به خاک سپردیم.
«من به دست تو آب میدهم،
تو به چشم من آبرو بده.»
موسیقی: قطعهٔ «رویش» ساختهٔ
#شهرام_غلامی Music: Vegetative de Shahram Gholami
@ascl.ir
#انجمن_توسعه_حیات_شهر #توسعه_حیات_شهر#باغستان_سنتی_قزوین#باغستان_قزوین#محیط_زیست#میراث_ملی#میراث_کشاورزی#پل_امام_رضا#هفته_درختکاری#AssociationforSavingtheCitysLife#QazvinTraditionalGardens