🔻شهر ارواح!
✍ داریوش سجادی
🔹 هیچ وقت از
نیویورک خوشم نمیآمد. شهری شلوغ و بی سر و ته که اشتهارش به ازدحام و همیشه بیداریاش بود.
نخستین بار وقتی در پائیز ۷۸ برای ایراد یک سخنرانی به منهتن
نیویورک رفتم مهابت توام با ازدحام دیوانه کننده این شهر «سهراب سپهری» را به یادم آورد که چگونه از این ازدحام دیوانهوار به خلوت کاشانش گریخت و آنگونه سرود که:
به سراغ من اگر میآئید نرم و آهسته بیآئید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهائی من!
🔹 سال ۸۴ وقتی در خیابان پنجم منهتن
نیویورک با چند تن از دوستان ضیافت شامی در «برج ترامپ» داشتم قبل از عظمت آن برج ۵۸ طبقه نظرم به نیمکتی جلب شد که آنسوی خیابان، تختخواب خیابانگردی فقیر شده بود که صرف وجودش در سرمای پائیزی
نیویورک و داخل کیسه خوابش کیفرخواستی علیه پایتخت اقتصادی آمریکا را نمایندگی میکرد.
اکنون و در اوج بحران کرونا در دنیا «
نیویورک همیشه بیدار» به خواب رفته و آن شهر با خیابانهای شلوغاش اینک با شکستن رکورد تلفات ناشی از کرونا همچون «شهر ارواح» خالی از سکنه شده.
اسباب عبرتی و انگشت حیرتی است گلستانه با گویشی سعدیانه:
که شبی که مطبخ در انبار خرمن آن تاجر ظالم افتاد و املاکش بسوخت و از بستر بزمش به خاکستر گرم نشاند و به شکوه بگفت:
ندانم این آتش از کجا در خرمن من افتاد و اهل دلی گفت:
از اشک چشم فقیران و آه دل بیوه زنان!
#نیویورک#آمریکا#کرونا📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology