🔻 فروغ فرخزاد و عصیان او
✍ محمدرضا کائینی
▫️در دنیای ما جماعتی هستند از ابواب جمعی فرهنگ و هنر ، که به رغم دلفریبی در محافل ، نشریات و پیشخوان کتاب فروشیها ، در زندگی طبیعی و شخصی خود ، به معنای واقعی کلمه مغبون و نگون بخت به شمار میآیند. منتها قریحه خدادادی و تیز فهمی شخصی ، پردهای بر این خسران افکنده و چهره و بروز اجتماعی آنان را آراسته است.
من به رغم اذعان به مکانت شعری و گستره تاثیر
فروغ فرخزاد ، او را در عداد این جماعت میبینم.در دوران کودکی سر کردن با پدری که جز تحکم و فرماندهی از طریق چکمه ، چیزی در چنته ندارد و سپس یافتن محملی به نام "عشق" برای فرار از قلمرو بدخلقی پدر ، بعد از آن زندگی با مردی که وابسته به الکل است و شبها تغییر شخصیت میدهد و رو به خشونت می نهد ، بعد از آن جدایی و پدری که دیگر او را به خانه راه نمیدهد و همزمان افسردگی دوری از پسرش و القائات شوهر سابق به او که: مادرت فلان و بهمان بوده و کاشتن تخم نفرت در ذهن و ضمیر فرزندی که دو سال پیش در این روزها، در ششمین دهه حیات به مرگی تلخ جهان را ترک کرد ، بعد از آن آشنایی با ابراهیم گلستان، که به رغم همه مواهب ، بسا از خویشتن ممنون است و به خلایق از آسمان هفتم مینگرد! و نهایتا رستن از جهان در یک روز پر تنش و در پی جر و بحث با گلستان در عصرگاه بیست و چهارمین روز از بهمن چهل و پنج ، در سی و سه سالگی.
چنین فردی با این منحنی ملتهب در زندگی ، بسی شانس آورده که فقط عصیانگر شده و دیوانه نشده! و بسی بیشتر شانس آورده که در واپسین منزلگه حیات ، از بسیاری از مقتضیات و ادا و اطوارهای روشنفکری عبور کرده و به برخی ساحتهای معنوی فکر و عمل،از جمله موعود گرایی رسیده و چه عقب ماندهاند جماعتی که هنوز
فروغ واقعی را در مجموعههای اسیر و دیوار میجویند که خود او در سالیان پایانی حیات ، تمایلی به تجدید چاپ آنها نداشت...
این چند جمله را نوشتم برای رنجهای کامیار شاپور در طول تمامی زندگی و تلخیهای بیشتر مادرش در دوران حیات ، که کمتر به چشم کسبه اهل فرهنگ! و بدنه علاقمندان به او آمد. خدایشان رحمت کناد.
✔پ ن:زندگی کامیار شاپور پس از مادر و به ویژه پس از پدر ، به دشواری سپری گشت.سخن گفتن از آن مجالی وسیع تر می طلبد.
#ادبیات#فروغ_فرخزادنشانی ما در اینستاگرام
👇https://instagram.com/Popular_Sociology/📖 جامعه شناسی مردم
✅ @Popular_Sociology