#سیل_ویرانگر 💎💥 #چممهرو چه غم انگیز است که بخواهم از ویرانیات بنویسم...
بغض راه گلویم را بسته،
غمی روی سینه ام سنگینی میکند...
نمیدانم نبودنت را چگونه تاب بیاورم...
آسمان سیاه بود، ابرها در هم پیچیدند و تاریکی همه جا را گرفته بود...
گویی ماتمی در راه بود!!!
باران باران باران...
و آنقدر باران تا
چم
مهر من برای همیشه غرق شود...
باز باران...
اما اینبار با ترانهای پر از درد و ماتم...
باز باران...
اما نه بر بام خانهها!!!
که بر زخمهای مردم...
آسمان گریست...
گریهای که آوار شد بر دلهایمان...
کشکان بیقرار شد...
سیمره خروشید...
تا
چم
مهر در آغوش سیمره و کشکان، آرام آرام غرق شود...
کوچه باغ خاطراتمان زیر و رو شد و افسوس، چه خنده هایی را با خود برد...
بودنت را با زیباترین تصاویر به دنیا نشان داده ام،
تو به من بگو که نبودنت را چگونه تاب بیاورم...
میخواهم لمس کنی کلماتی را که برایت مینویسم تا بدانی اندوه نبودنت را مرحمی نیست!!!
تلخترین اندوه امروزم خاطرات شادمانی دیروزم در
چم
مهر است...
چم
مهر اندیشه ابدی و غرور پاک روستایی من است...
روح من همیشه در
چم
مهر خواهد ماند...
✍مختار تندر
🆔👉 @poldokhtarr