مجتبی مینُوی و دیوان ناصرخسرو
[مینُوی:] این آقای سهیلی که دیوان ناصرخسرو را (از قرار نامهٔ طهوری) چاپ میکند کیست و چه میکند؟...
[افشار:] سهیلیای که دیوان ناصرخسرو را طبع کرده جوانی است مسخرهمآب که سرایندهٔ اشعار فکاهی در جراید طهران است. نام کوچکش مهدی است و دیوان را از روی طبع قدیم (با اجازهٔ پسر سید تقوی که بنده اوصاف بدطینتی او را فراوان شنودهام و متأسفانه از رجال و قضات مملکت است) برای سه کتابفروش که مشترکاً به طبع دیوان اهتمام کردهاند به چاپ میرساند یا رسانده است. بنده هنوز طبعشدهٔ آن را ندیدهام. آن سه کتابفروش ابراهیم رمضانی است و مدیر امیرکبیر و مدیر کتابفروشی تأیید در اصفهان...
[مینُوی:] اما اینکه رمضانی و شرکا دیوان ناصرخسرو را توسط فلان مرد به چاپ میرسانند چندان مایهٔ حسرت نشد. همهٔ کارهای ما گندهخوری است، این گند هم بالای آنها. پسر سید تقوی فقط حق این را دارد که مال پدر خودش را ببخشد، اما آنچه ما چاپ کردیم نصفش مال تقوی بود و تازه در همان متن دیوان هم که مثلاً او تهیه کرده بود همه نوع تصحیحات و اضافات و کسرها و حواشی از بنده هست. مقدمه و فهارس و سعادتنامه و روشنایینامه و رسالهٔ نثر و حواشی و تعلیقات آخر کتاب دیگر به هیچ وجه مربوط به او نبود. سه سال و نیم زحمت بنده آن کتاب را به آن صورت بیرون داد نه تصحیح تقوی. بهترین مطابع و بهترین مصححین مطبعه امروز مثل آن کتاب را نمیتوانند چاپ کنند و تازه بنده از آن راضی هم نیستم و گمان میکنم دوسه هزار غلط دارد. آنچه قصد دارم چاپ کنم با آن تفاوت بسیار خواهد داشت، ولی بماند. بنده هر وقت کتابی برای چاپ حاضر داشته باشم منتظر رمضانی و شرکای او نخواهم شد.
نامههای مجتبی مینُوی و ایرج افشار، به کوشش محمد افشینوفایی، صفحات ۱۰۹، ۱۱۴، و ۱۱۷.