آنیکی به یکی شمشیر هندی آورد و گفت «این شمشیر هندیست.»
گفت که «تیغِ هندی چه باشد؟»
گفت «چنان باشد که بر هر چیز که بزنی، آن را به دو نیم کند.»
گفت «الصّوفی ابنُالوَقت. بر این سنگ که ایستاده است، بیازماییم!»
شمشیر را برآورد و بر سنگ زد. شمشیر دو نیم شد.
گفت که «تو گفتی که شمشیرِ هندی آن باشد به خاصیّت که بر هر چه زنی، دو نیم کند.»
گفت «آری ـــ امّا اگر چه شمشیر هندی بود، سنگ از او هندیتر بود.»
موسا از فرعون فرعونتر بود. آن ولی بود، امّا این از او ولیتر بود.
دفتر اول: یکی در خانهی او درختی پیدا شد
#مقالات_شمس، شمسالدین محمد تبریزی، ویرایش جعفر مدرس صادقی، نشر مرکز، چاپ بیستویکم، ۱۳۹۹، ص ۶۱-۶۲.