ترجمه، این ماراتن نفسگیر
به نظر خیلیها مترجم نشسته پشت میزش، همینطوری میخواند و ترجمه میکند و میرود جلو، کار چندانی هم ندارد و مترجم همین که کلاس زبان رفته باشد و تافل یا آیلتسی هم گرفته باشد کافی است. وقت زیادی هم که لازم ندارد و زود جمع میشود.
ولی ترجمه نه دو سرعت صدمتر، بلکه ماراتن است، ماراتنی که استقامت و برنامهریزی مترجم را میسنجد.
گاهی هم میشود جنگ شهری، تسخیر محله به محله و درگیری خانه به خانه. مترجم سینهخیز توی کوچهپسکوچهها خودش را میکشاند جلو و کلمهبهکلمه و خطبهخط میرود جلو، گاهی هم شکست میخورد و باید چند سطر عقبنشینی کند، برود نیروی کمکی بیاورد و گاهی هم زخمخورده در گوشهای پناه بگیرد.
در اینجا نمونهای از نقشهی جنگ شهری مترجم را میبینید.
* نوشتهام «گوجه» چون با شیوهی پومودورو کار میکنم.