عشق تو خواند مرا کز من چه میگذری
نیکو نگر که منم آن را که مینگری
این شمع و خانه منم، این دام و دانه منم
زین دام بیخبری چون دانه میشمری
دوری ز میوهی ما چون برگ میطلبی
دوری ز شیوهی ما، زیرا که شیوهگری*
عقل از تو تازه بود، جان از تو زنده بود
تو عقل عقل منی، تو جان جان منی
🔸مولانا، دیوان شمس،ابیاتی از غزلهای ۳۱۱۴ و ۳۱۱۵
* شیوهگر: عشوهباز، معشوقی که ناز و عشوه دارد
@Owlpedia