برخى پژوهشگران فوتوريست امروز اصرار دارند که هوش مصنوعی به زودی از ظرفیت های با استعدادترین ذهن انسان پیشی خواهد گرفت. اما واقعیت این است که ما اصلا در مسیر طراحی ماشینهای هوشمند به معنای واقع کلمه هم نیستیم.
اریک لارسون، کارآفرین فناوری و پژوهشگر یادگیری ماشینی که در پیشرفته ترین شرکتهای تکنولوژی پردازش زبان طبیعی کار پژوهشی میکند، ما را به گشت و گذار در فلسفه هوش مصنوعی میبرد تا نشان دهد چقدر از هوش به معنای انسانی آن فاصله داریم. از زمان آلن تورینگ، گروهى از افراد هوش مصنوعی را با هوش انسانی یکی دانسته اند و این یک اشتباه بسیار گمراه کننده است.
هوش مصنوعی از استقراء،(induction) استفاده ميكند و مجموعه داده ها را برای پیش بینی نتایج از محتوا تهی میکند. اما ما انسان ها بر اساس همبستگی ظاهری (correlation) مجموعه داده ها پیشبینی نمیکنیم بلکه ما با شهودی از علیت بر اساس زمینه و تجربه استدلال (deduction)میکنیم و حدس می زنیم. با توجه به آنچه در مورد جهان می دانیم، هوش انسانی شبکه ای از بهترین درک ها را از طبیعت فراهم کرده است. ما سرنخی نداریم که چگونه این نوع استدلال شهودی را که به عنوان استنتاجِ بهترینِ تببین (abduction) شناخته می شود، برنامه نویسی کامپیوتری کنیم. استنتاجِ بهترینِ تببین به نحوى ملموس تر بيشتر شبيه يادآورى افلاطونى يا Anamnesis است. به همین دلیل است که این محال منطقی است که زمانی الکسا بفهمد که چه میپرسید، و ناگزیر هوش مصنوعی تنها میتواند ما را تا این حد پیش ببرد.
نویسنده استدلال می کند که تبلیغات شدید امروزی برای هوش مصنوعی هم „علمِ بد” و هم “برای علم بد” است. هوش مصنوعی استقرایی در کارهای محدود به پیشرفت خود ادامه خواهد داد، اما اگر میخواهیم پیشرفت واقعی داشته باشیم، باید با قدردانی درخور از تنها هوش واقعی یعنی عقل انسانی, به هوش نگاهی ژرفتر داشته باشیم.
.