View in Telegram
زندگی بدون توقف
Photo
تجربه مراجعه به بانک، بخش دوم اولین روزهایی که رسیدیم تورنتو، با همسرم برای افتتاح حساب به بانک رفتیم. شنبه بود و قاعدتا ادارات باید تعطیل می‌بودن ولی بانکها تو این روز کارمند شیفتی دارن. نمی‌دونم تو ایران که بانکها این همه درامد بی‌حساب کتاب دارن چرا این امکان وجود نداره! بانک تو طبقه همکف بود و کاملا دسترس‌پذیر. درب بانک هم دربازکن اتوماتیک داشت که سالمندان و افرادی که از ویلچر استفاده می‌کنن بتونن راحت وارد بشن. البته که همه مشتری‌ها از همین امکان استفاده می‌کنن. محیط بانک هم کاملا آروم و کم سر و صدا بود و جز صدای موسیقی که از رادیو پخش می‌شد و همهمه آهسته چند نفر، صدایی به گوش نمی‌رسید. برای افتتاح حساب، باید از قبل وقت می‌گرفتیم که ما این کار رو کرده بودیم. سر موعد مقرر، یکی از کارکنان اومد و ما رو به دفتر خودش برد. نشستیم و مدارک رو تحویلش دادیم. همش منتظر بودم بگه امین معرفی کن! مدارک رو گرفت و برامون توضیح داد که چه حسابی می‌تونیم باز کنیم و گفت سال اول لازم نیست فی بپردازید. از اونجا که با نگاه ایرانی به قضیه می‌نگریستم و مطمئن نبودم واقعا فی نمی‌گیرن، چند بار ازش این رو پرسیدم. انتظار داشتم دفعه سوم عصبانی بشه ولی نشد و بازم با صبوری تمام توضیح داد. همه کارها رو خودش انجام داد و ما هیچ فرمی رو پر نکردیم. دست آخر به من گفت یه توافق‌نامه هست که برات ایمیلش می‌کنم، میتونی بخونی و اونجا تاییدش کنی؟ گفتم آره. فرستاد و انجام دادم و تموم شد. کارمند با ما خیلی صمیمی و راحت برخورد کرد. موقع انجام کار صحبتهای حاشیه‌ای هم داشتیم، درباره دانشگاه، رشته تحصیلی، آب و هوا و از این چیزها صحبت کردیم. نکته قابل توجه اینجا بود که هیچ حرفی درباره معلولیت به میان نیومد. از من نپرسید چند وقته نابینا شدی، نپرسید چرا نابینا شدی، نپرسید تو خانواده کس دیگری هم اینطوری شده! نگفت دکتر رفتی! نگفت چرا شیراز نمی‌ری پیش خدادوست! نگفت خوش به حالت که نمیبینی، گناه هم نمیکنی! نگفت شما از ما هم بهتر می‌بینید! حتی نگفت دلت پاکه برای ما دعا کن! قسمت عجیبش اینجا بود که به جای من با همسرم حرف نمی‌زد! دست آخر بعد از اتمام کار، نگفت خدا شفات بده! گفت ممنون از اینکه بانک ما رو انتخاب کردید! منم گفتم به خدا عمدی نبود، این بانک به ما نزدیک بود! بعد نوبت افتتاح حساب همسرم شد ولی موبایلش رو نیاورده بود. به کارمند گفت من موبایلم رو نیاوردم. حالا چطور میشه! کارمند فهیم گفت مشکلی نیست، همه مراحل رو برای شما کاغذی انجام می‌دیم که نیازی به موبایل نباشه. نگفت مگه اینجا خونه خالست! نگفت پس اس ام اس تاییدیه رو من از عمم بگیرم! نگفت برو هروقت موبایلت رو آوردی بیا! مثل بچه آدم کارمون رو راه انداخت و با دلی آرام و قلبی مطمئن از بانک اومدیم بیرون! پیشنهاد کاربردی: ادارات و سازمانها در ایران هم میتونن از این راه استفاده کنن و برای افراد دارای آسیب بینایی، اطلاعات رو به صورت الکترونیکی ارسال بکنن و از اونها بخوان به جای امضا، فرم رو تایید و ثبت بکنن. اینطوری هم افراد دارای آسیب بینایی به اطلاعات برابر دسترسی دارن و هم دغدغه امنیتی بزرگواران مرتفع میشه. به امید رسیدن به جهانی برابر و دسترس‌پذیر. #افتتاح_حساب  #تورنتو #امین_برای_نابینایان #خدمات_بانکی_نابینایان_ #حقوق شهروندی #افراد_دارای_معلولیت #دسترس_پذیری #مهاجرت #مقایسه_تطبیقی#ابوذر_سمیعی #Abouzar_Samiei
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily